مرصوص کاشان

دانشجویان مرصوص

مرصوص کاشان

دانشجویان مرصوص

دقت در مقدمه تطهیر با جاری قرآن

دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۲۵ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

هدف از خواندن مقدمه تطهیر با جاری قرآن و جواب به پرسش های زیر، دو چیز است.

الف: فراگرفتن برخی از مهارت ها(بعد از اینکه جواب ها را برای ما ارسال نمودید در مورد مهارتهایی که هدف ما بود توضیح خواهم داد)

ب: توجه دقیق به متن کتاب

با توجه به این اهداف به این پرسش ها پاسخ دهید.

«جواب ها را فقط در همین پست به همراه نام و نام خانوادگی و نام گروه ثبت نمایید. برای

رسیدن به جواب های می توانید با اعضای گروه مباحثه نمایید»


1: چه زمانی دیدار با قرآن در ما یاس می آورد؟( از صفحه 11 تا 14)

2: چه زمانی نفرت می آورد؟( از صفحه 11 تا 14)

3: چه زمانی غرور غرور و خود نمایی؟( از صفحه 11 تا 14)

4: چگونه می بایست به قرآن رو آورد؟(صفحه 14)

5: به نظر شما کلیدی ترین واژه در صفحه 14 چیست؟ چرا؟

6: اگر به سوال 4 پاسخ داده اید، پاسخ خود را با متن صفحه 16 تطبیق دهید. جواب خود را چگونه ارزیابی می کنید؟

7: مرحوم صفائی در خطوط آخر(5 6) صفحه 16 به مطلب جدیدی اشاره می کند، به نظر شما اگر بخواهیم برای این تیتری انتخاب نماییم چه بنویسیم؟

8: مرحوم صفائی در انتهای صفحه 18 می نویسد« قرآن براى من موضوع کار مى ‏شد، نه وسیله‏ ى کار» او چگونه به این نتیجه رسید؟ این جمله را با تجزیه و تحلیل خود توضیح دهید.

9: این جمله را با توجه به متن صفحه 19 توضیح دهید«کارهاى علمى، بى ‏شک پاداش‏هایى دارند. ولى پاداش آنها، فهم قرآن و تفسیر قرآنى و آشنایى با هدایت آن نیست.»

10: چگونه تفسیری برای ما راهگشا است؟(متن صفحه 20) در جواب  کلید واژه ای از متن انتخاب نمایید.(کدام واژه کلیدی ترین واژه در جواب شماست)

11: با توجه به متن صفحات 20 -21 جواب این شبهه را بدهید.«قرآن کتاب خوبی است اما برای دنیای امروز و فرهنگ خاص آن مناسب نیست، ما اگر بخواهیم قرآن را درست بفهمیم قبل از هر چیز می بایست فرهنگ جزیره العرب را مطالعه نماییم، بعد از مطالعه آن فرهنگ درخواهیم یافت که آن مناسبات فرهنگی در بین ما رواج ندارد پس داروی بدون درد مصرف می نماییم»

تذکر: فقط و فقط با توجه به متن جواب بدهید، شعاری جواب ندید!

12: در چه صورتی یک آیه از قرآن برای انسان کافی است و نیاز به تفسیر و تشویق و... ندارد؟

جواب آن یک کلمه کلیدی است(صفحه 23) سعی کنید برای این کلمه را با توجه به سوال، مثالی بزنید؟

13: در قسمت اول از صفحه 24 ایشان نتیجه کلی از بحث می گیرند، نتیجه چیست؟

14: جاری شدن عمل چه تفاوتی با جاری شدن انسان دارد؟(صفحه 25)

15: چرا سوال قبل را پرسیدم؟

16: انسان بین چه منزل هایی جاری است؟ اسلام، ایمان و....؟(صفحه 26)

17: با توجه به سوال قبل و جوابی که به سوال 12 داده اید(فقط کلمه کلیدی) جاری بودن انسان را توضیح دهید؟

18: در صفحه 27 و 28 نتیجه این بحث را مطرح نموده است جواب های شما چقدر به نتیجه نزدیک بود(جواب به این سوال لازم نیست)


                           پی دی اف مقدمه تطهیر با جاری قرآن



 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۲/۰۳/۲۷
بنیان مرصوص

نظرات  (۲۰)

۲۸ خرداد ۹۲ ، ۱۷:۱۴ فاطمه مسعود - گروه کوثر
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

1-دیدار همراه با شور ناشی از تلقین و بزرگنمایی

2-دیداری که در ان سخت گیری و فشار باشد

3-زمانی که بدون درک احساس ضرورت باشد

4-زمانی که احساس نیاز و ضرورت را درک کنیم

5-من در دنیای رابطه ها هستم "چون این رابطه ها به ضابطه ها نیازدارند و قران کتابیست که این ضابطه در ان قرار دارد و فهمیدن این موضوع میتواند سراغاز درک ضرورت  و نیاز ما به قران باشد

6-خوب

7-ثمره برخورد با قران از روی عادتها

8-ایشان با بررسی و تجربه ی روش های مختلف تفسیر قران به این نتیجه رسیدند که روش های متدوال تفسیر قران به جای "راهگشایی به وسیله ی قران" باعث میشوند که انسان با خود قران سرگرم شودو ما را از اصل هدف غافل کند و این یعنی همان سرگرم شدن با مسیر، یعنی همان نگاه کردن به نور به جای نگاه کردن با نور که نتیجه ان انحراف از اصل هدف است

9-قران همانند پل مسیری است که از طریق ان  ما  به مقصد  می رسیم اما چنانچه سرگرم این مسیر شویم ، از مقصودمان  غافل خواهیم شد  و هدف تغییر می کند  چرا که  دیگر رسیدن به مقصد هدف نیست >>>
همانطور که سرگرم شدن با تفسیر قران میتواند مارا از  هدف اصلی که همان  رسیدن به هدایت و فهم قران از طریق اشنایی با مسیر قران است غافل کند
این نوع برخورد گرچه  ممکن است در ظاهر ثمراتی به دنبال داشته باشد  اما ما را به هدفی که باعث شد  به خاطر ان پا در این مسیر بگذاریم نمیرساند چرا که هدف ما تغییر کرده و با عوض شدن هدف  ثمره ی تلاش ها هم چیز دیگری خواهد بود.

10-تفسیری که پرده از چهره ی مصداق ها بردارد.

11-وجه تشابه عصر ما با عصر نزول قران شباهت همه جانبه ی فرهنگ ها نیست بلکه شباهت در سطح بالاتر  فرهنگ قران  نسبت به  فرهنگ جزیره العرب و فرهنگ  معاصر ماست و این سطح پایین نیازمند تکمیل و اصلاح است و در این جا ست که قران نقش دارویی دارد

12-در صورتی که عامل حرکت انسان شود مثل زمانیکه صالح از قومش پرسیدایا شما متروک و رها شده اید؟و همین یک سئوال کافیست برای حرکت انسانی که زندگی محدود خویش را میبیند .

13-تلاوت ایه ها در موضوع و جایگاه ایه برخورد صحیحی است که ایه ها را روشن میسازد.
14-جریان عمل یعنی قرار گرفتن در میدان عمل وصحنه انجام عمل ، جریان عمل وضعیتی است که در ان حرکت مورد نظر ما شکل در حال شکل گرفتن است
اما جریان انسان یعنی فهم و درک انسان از جریان عمل که همراه با رشد و رستگاری است و این جریان میتواند بهره ای باشد که جریان عمل برای ما داشته است.
15-شاید به دلیل تازگی و نامفهوم بودن ان

16-اسلام، ایمان، تقوا، احسان، اخبات، اخلاص، سبقت ،رضوان و...
17-جریان انسان به بیان دیگر تحقق انی ذاهب الی ربی سیهدین است   یعنی حرکتی با سمت و سوی خاص (الی ربی) که نتیجه ان برخورداری از هدایت است.



سه سوال:
1-علت نامگذاری برخی تفسیرها با نام "مرمری" چه بوده است؟

2- ایشان در جایی از کتاب فرموده اند که "من در مرحله ی شروعم همین ایه ها کافیست و اگر تمام قران را بخوانم و موضوعی و واِِِژه ای کار کنم به بن بست میرسم "مگر نه اینکه ایشان خود در پایان کتاب به این موضوع اشاره میکنند که باید "تمام" قران را مرور کرد و با شیوه ای که مطرح شدبررسی و تحلیل کرد( 3-ایا این به نوعی همان ترکیب روش  تفسیر های متدوال نیست ؟ ) و اینکه  به فرموده استاد باید با بینش هدایت به سراغ این تفسیر و کل قران برویم و خود ایشان گفته اند برای هدایت  یک ایه هم میتواند کافی باشد و چه بسا ایه ای دیگر موجب گمراهی شود پس ایا همین برخورد هم نمیتواند عامل گمراهی باشد؟
پاسخ:
سلام
انشاالله نظر شما را پس اینکه همه بزرگواران جواب ها را ارسال کردند به همراه نظر حقیر تایید می کنم
اما جواب سوال ها
1- به دلیل اینکه در ادبیات 30 - 40 سال قبل ترجمه ها به زبان فارسی دری بود
و بدون تکلف نوشته نمی شد مثلا وقتی می خواست بگوید: او گفت،  می گفت مر او را گفت! قبل از هر جمله یه مر اضافه می کردند به همین دلیل به این ها ترجمه های مرمری می گویند
2- بله یه جا بحث مرور تمام قرآن است که این لازمه کار است و همین طور تلاوت آیه ها اما یه جا بحث کار موضوعیه که این به بن بست رسیدن است
3- متوجه سوال نشدم
نکته اساسی در نگاه تفسیری ایشان بهره گرفتن از آیه ها در مسیر حرکت است
یعنی تا کسی حرکت نکنه اگر سراغ قرآن بیاد می خاد که کار موضوعی و... بکنه
باید حرکت کرد
برای حرکت هم باید ضرورت حرکت را احساس کرد و برای ایجاد این ضرورت باید به قدر و اندازه خود پی ببریم و بدانیم اگر حرکت نکنیم و بمانیم اسراف شده ایم و برای پی بردن به این سرمایه باید سوال هایی در ما شکل بگیرد و...
۲۸ خرداد ۹۲ ، ۱۷:۱۶ فاطمه مسعود - گروه کوثر
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

1-دیدار همراه با شور ناشی از تلقین و بزرگنمایی

2-دیداری که در ان سخت گیری و فشار باشد

3-زمانی که بدون درک احساس ضرورت باشد

4-زمانی که احساس نیاز و ضرورت را درک کنیم

5-من در دنیای رابطه ها هستم "چون این رابطه ها به ضابطه ها نیازدارند و قران کتابیست که این ضابطه در ان قرار دارد و فهمیدن این موضوع میتواند سراغاز درک ضرورت  و نیاز ما به قران باشد

6-خوب

7-ثمره برخورد با قران از روی عادتها

8-ایشان با بررسی و تجربه ی روش های مختلف تفسیر قران به این نتیجه رسیدند که روش های متدوال تفسیر قران به جای "راهگشایی به وسیله ی قران" باعث میشوند که انسان با خود قران سرگرم شودو ما را از اصل هدف غافل کند و این یعنی همان سرگرم شدن با مسیر، یعنی همان نگاه کردن به نور به جای نگاه کردن با نور که نتیجه ان انحراف از اصل هدف است

9-قران همانند پل مسیری است که از طریق ان  ما  به مقصد  می رسیم اما چنانچه سرگرم این مسیر شویم ، از مقصودمان  غافل خواهیم شد  و هدف تغییر می کند  چرا که  دیگر رسیدن به مقصد هدف نیست >>>
همانطور که سرگرم شدن با تفسیر قران میتواند مارا از  هدف اصلی که همان  رسیدن به هدایت و فهم قران از طریق اشنایی با مسیر قران است غافل کند
این نوع برخورد گرچه  ممکن است در ظاهر ثمراتی به دنبال داشته باشد  اما ما را به هدفی که باعث شد  به خاطر ان پا در این مسیر بگذاریم نمیرساند چرا که هدف ما تغییر کرده و با عوض شدن هدف  ثمره ی تلاش ها هم چیز دیگری خواهد بود.

10-تفسیری که پرده از چهره ی مصداق ها بردارد.

11-وجه تشابه عصر ما با عصر نزول قران شباهت همه جانبه ی فرهنگ ها نیست بلکه شباهت در سطح بالاتر  فرهنگ قران  نسبت به  فرهنگ جزیره العرب و فرهنگ  معاصر ماست و این سطح پایین نیازمند تکمیل و اصلاح است و در این جا ست که قران نقش دارویی دارد

12-در صورتی که عامل حرکت انسان شود مثل زمانیکه صالح از قومش پرسیدایا شما متروک و رها شده اید؟و همین یک سئوال کافیست برای حرکت انسانی که زندگی محدود خویش را میبیند .

13-تلاوت ایه ها در موضوع و جایگاه ایه برخورد صحیحی است که ایه ها را روشن میسازد.
14-جریان عمل یعنی قرار گرفتن در میدان عمل وصحنه انجام عمل ، جریان عمل وضعیتی است که در ان حرکت مورد نظر ما شکل در حال شکل گرفتن است
اما جریان انسان یعنی فهم و درک انسان از جریان عمل که همراه با رشد و رستگاری است و این جریان میتواند بهره ای باشد که جریان عمل برای ما داشته است.
15-شاید به دلیل تازگی و نامفهوم بودن ان

16-اسلام، ایمان، تقوا، احسان، اخبات، اخلاص، سبقت ،رضوان و...
17-جریان انسان به بیان دیگر تحقق انی ذاهب الی ربی سیهدین است   یعنی حرکتی با سمت و سوی خاص (الی ربی) که نتیجه ان برخورداری از هدایت است.



سه سوال:
1-علت نامگذاری برخی تفسیرها با نام "مرمری" چه بوده است؟

2- ایشان در جایی از کتاب فرموده اند که "من در مرحله ی شروعم همین ایه ها کافیست و اگر تمام قران را بخوانم و موضوعی و واِِِژه ای کار کنم به بن بست میرسم "مگر نه اینکه ایشان خود در پایان کتاب به این موضوع اشاره میکنند که باید "تمام" قران را مرور کرد و با شیوه ای که مطرح شدبررسی و تحلیل کرد( 3-ایا این به نوعی همان ترکیب روش  تفسیر های متدوال نیست ؟ ) و اینکه  به فرموده استاد باید با بینش هدایت به سراغ این تفسیر و کل قران برویم و خود ایشان گفته اند برای هدایت  یک ایه هم میتواند کافی باشد و چه بسا ایه ای دیگر موجب گمراهی شود پس ایا همین برخورد هم نمیتواند عامل گمراهی باشد؟
پاسخ:
سلام
بسیار عالی و دقیق جواب داده بودید
هم در به کارگیری مهارتها موفق بودید و هم در فهم دقیق کتاب
نکته ای که شما به درستی آنرا رعایت کرده بودید بکارگیری واژه ها و منظومه فکری مرحوم صفائی در جواب ها بود
اما در جواب سوال 11 می شد کمی بیشتر از منظومه فکری ایشان استفاده کرد

دقت در تیتر زدن
۲۸ خرداد ۹۲ ، ۲۲:۵۳ محمد امین یزدان پناه
سلام علیکم
جواب سوالها رو خدمت شما در زیر نوشتم:

سوال 1
زمانی دیدار با قرآن باعث یاس میشود که:
با کتابی که برای رها کردن ما از بازی آمده به بازی مشغول شویم
به نوری سرگرم شویم که به خاطر روشن کردن قدر ما و راه دراز ما نازل شده است. به جای آنکه با آن نور نگاه کنیم به آن نگاه کرده ایم و به جای رفتن با آن در خود آ« مانده ایم
قرآن همچون پلی بود که مارا میرساند ولی الان موضوعی شده که به تحقیق علمی در مورد آن قانع شده ایم

سوال 2
برخوردی که در فوق ذکر شد سبب برداشت های تحمیلی و زورکی میشود. چون ما میخوهیم به هر گونه حرفی تازه و برداشتی تازه داشته باشیم.
این ماییم که داریم با نیرنگ قرآن را رنگ میکنیم و از آن جلو می افتیم. به جای درس گرفتن از قرآن به آن درس میدهیم
.
سوال 3
شرط و قدم اول برای برخورد با قرآن درک ضرورت قرآن است. به طوری که بدون قرآن ندانیم چگونه زنده باشیم و برای چه زنده باشیم.
بدون این احساس برخورد با قرآن به صورت بازی و سرگرمی میشودو از آن جا که با عادت و جو حاکم ر ما رخنه کرده است بی بار و نفرت زا میگردد و یا به غرور و خودنمایی می انجامد
.
سوال 4
رابطه هارا در این دنیا درک کنیم و به این تیجه برسیم که تمام این رابطه ها به ضابطه هایی نیاز دارند که که با علم انسان و همچنین غریزه ی او نمیتوان به آن ضابطه ها رسید.
و اینجاست که ضرورت وحی مشخص میشود و این ضرورت تا آنجا حس میشود که بدون قرآن ندانیم چگونه و برای چه زندگی کنیم
.
سوال 5
نیاز به ضابطه
زیرا با درک این نیاز است که به ضرورت وحی پی میبریم وبا درک ضرورت وحی به برخورد درست باقرآن میرسیم

سوال 6
جواب خود را درست ارزیابی میکنم
:D

سوال 7
درک ضرورت وحی

سوال 8
همانطور که ایشان در ابتدای مقدمه فرمودند نباید برخورد ما با قرآن برخورد تحقیقی شود بلکه باید نگاه ابزاری به قرآن داشت.
بررسی شان و تاریخ نزول و ریشه کلمات و... باعث میشود به نور خیره شویم و قرآن موضوع کار ما میشود ولی با درک رابطه کلمات با یکدیگر و جایگاه آیه و مخاطب آیه میتوان با آن نور دید و قرآن وسیله کار ما میشود.

سوال 9
کار های علمی و کامپیوتری در قرآن شاید مارا به نتایجی برساند و اجری هم به دنبال داشته باشد
ولی هدف قرآن برای مطرح کردن این موارد ماندن در آنها و تحقیق در آنها نیست بلکه هدف قرآن گذر از این ظاهر ورسیدن به باطن این موارد است. هدف رسیدن ما از مُلک و ملکوت و مَلَک به مالک هستی است.

سوال 10
تفسیر باید نمونه ها و مصداق های پنهان و یا رابطه ها و هماهنگی های نهفته راتوضیح دهد. تفسیر برداشتن پرده از چهره مصداق ها و یا از چهره رابطه هاست. رابطه هایی که در آن آیه پنهان شده اند و یا مصداق هایی که بعدا آشکار میشوند. این مصداق ها را جز با خود آیه نمیتوان نشان داد.
کلیدواژه: پرده برداشتن 

سوال 11
فرهنگ جزیره در سطح شعر های امرءالقیس و معلقات او، عشق بازی ها شتر سواری ها و تصویر برکه ها و تپه ماهور ها است و فرهنگ ایران و روم نه امتدادش در جزیره است و نه مطابق با فرهنگ الامی است.
فرهنگ قرآن پس از سالها هنوز حرف هایی برای گفتن دارد که حتی فرهنگ معاصر ما نیز از آن عقب تر است. نه فرهنگ جزیره و نه فرهنگ ایران و روم هیچ کدام نمیتوانند فرهنگ قرآن را تبیین کنند. چون ریشه این فرهگ در در وحی است و آن فرهنگ ها در تجربه و تخیل و تفکر انسان ریشه دارند.
فرهنگ با وحی تبیین میشود نه آنکه بتواند وحی را تبیین کند.

سوال 12
انسانی که خودش را بیشتر از این تلاوت تکرار و زندگی محدود دید راه می افتد و حرکت می کند.
کسی که ارزش خودش را می شناسد و اندازه ی خودش را می بیند دیگر ماندگار نیست.
کسی که این ضرورت را درک کند که باید حرکت کند و جاری شود یک آیه برای او کافی است.
کلیدواژه: حرکت کردن
مثال: کسی غرق در شهوات است و قدر انسانیت خودش را مشغول شدن به این شهوات زودگذر و فانی ببیند هرچه که به او در مورد عبودیت و طاعت و بندگی بگویی درک نمیکند. ولی اگر همین شخص قدر و منزلت خود را بشناسد تن دادن به شهوات را برای خود نمی پسندد و به دنبال جایگاه واقعی خود میگردد. این جاست که با یک تلنگر بسیار کوچک حتی اگر یک آیه باشد به سمت جایگا حقیقی خود حرت می کند. 

سوال 13
 تفسیر به این گونه که ما با آن همراه شده ایم، نتیجه انحراف از برخورد صحیح با قرآن است.
تلاوت آیه ها، در موضع و جایگاه آیه ها، این برخورد صحیحی استکه بدون تحریف و احتیاج به بازی ها، آیه ها را روشن و مشخص می سازد.

سوال 14
تا انسان جاری نشود، اگر در معرض عمل نیز باشد آنرا درک نمیکند.
مثالی که استاد در مورد طفل و صحنه آمیزش می زنند کاملا این مطلب را می رساند. کودک اگر به جریان بلوغ نرسیده باشد اگر در صحنه عمل هم باشد نه  تنها آنرا درک نمی کند بلکه برداشت اشتباهی نیز می کند.
جاری شدن عمل شرط لازم است ولی شرط کافی، جاری شدن انسان است.  یعنی اگر انسان جاری نشود و عمل را درک نکند و درنیابد، جاری شدن عمل به تنهایی سودی ندارد.

سوال 15
چون اهمیت این موضوع باید تبیین شود که برای بهره بردن از قرآن باید جاری شویم.

سوال 16
اسلام، ایمان، تقوا، احسان، اخبات، اخلاص، سبقت، رضوان و...

سوال 17
جاری شدن یعنی انسان مطلوب حقیقی خویش را بشناسد و به سوی آن مطلوب حرکت کند.
برای این حرکت باید با معلوماتی که به دست آورده زندگی کند و علم خود را در متن زندگی خود اجرا کند.
این جاست که مراحل رویش انسان را طی می کند: اسلام ایمان تقوا ...
پاسخ:
سلام علیکم  و رحمت الله
خیلی زحمت کشیده بودیده و مفاهیم کتاب را درک کرده بودید
اما
به معنای واژه های یاس، نفرت و غرور توجه کنید
جواب هایی که شما به سه سوال اول داده اید با معانی این واژه ها ارتباط ندارد
چه وقت مایوس می شویم
چه وقت نفرت داریم
و چه وقت مغرور؟
وقتی مایوس می شویم که با تلقین دیگران شور و نشاط گرفته ایم اما با روش ها و پایه های این شور آشنا نیستیم
چند وقتی تلاش می کنیم ذکر می گوییم و ... اما چون ثمری نمی بینیم مایوس می شویم و می بریم
و نفرت زمانی ایجاد می شود که بازور ما را به کاری وا بدارند
مانند برخی از دروس که ضرورت آنرا درک نکرده ایم
و غرور وقتی است که شما در جواب سوال اول به آن پرداخته بودید
نتیجه
بجز سوال اول سوال دوم و سوم را با دقت جواب داده بودید

سوال 7 را به خوبی تیتر زده بودید
کلید واژه جواب سوال 9 هدایت است
خیلی خوب بود لذت بردم
۲۸ خرداد ۹۲ ، ۲۳:۱۴ کبری صمدی-گروه کوثر

 

1-وقتی که به آنچه آگاهیم اعتقاد نداریم و قران باعث حرکت نشود.

2-وقتی یاد گرفتن آن هم به صورت موضوعی و واژ‌ه‌ای همراه با سختگیری زیاد باشد.

3-وقتی که به جای درس گرفتن از آن به درس دادن آن می‌پردازیم و از قرآن جلو می‌زنیم.

4-باخودشناسی و درک رابطه ات با جهان وآدم‌ها

5- حرکت چون از حرکت به رابطه و از رابطه به ضابطه می‌رسیم واز درک همین ضابطه‌ها به ضرورت وحی می‌رسیم.

6-به نظرم اگر رابطه‌ها را درک نکنی به ضرورت آن نمی‌رسی که بدون آن نمی‌توان زنده ماند.

7-احساس ضرورت، من بودم تیتر را می‌زدم: شناخت قدر و ارزش انسان

 

8: مرحوم صفائی در انتهای صفحه 18 می نویسد« قرآن براى من موضوع کار مى ‏شد، نه وسیله‏ ى کار» او چگونه به این نتیجه رسید؟ این جمله را با تجزیه و تحلیل خود توضیح دهید.

این‌که شان نزول‌ها ویا تفسیرها گمراه کننده وخسته کننده بود.

برداشتم این بود که گاه آن‌قدر در تفاسیر یا شان نزول‌ها غرق می‌شویم و یا دنبال این هستیم که آیات را به چیزهای مختلف  ربط دهیم که یادمان می‌رود اصلا قران برای چه آمده است، یادمان می‌رود که وحی است و قرار است با آن حرکت کنیم.

9-کارهای علمی آن‌چنان تو را مشغول می‌کند که یادت می‌رود قرآن برای حرکت  وهدایت است نه ماندن

10-تفسیر باید نمونه‏ها و مصداق‏هاى پنهان و یا رابطه‏ها و هماهنگى‏هاى نهفته را توضیح دهد

رابطه‌ها

11- اصلا فرهنگ قرآنی ریشه در وحی دارد و متصل به فرهنگ جزیره العرب نیست که قبل از فهمیدن قرآن آن را بفهمیم پس نه لازم به خواندن فرهنگ جزیرهالعرب است ونه فرهنگ قرآنی وابسته به آن که فقط برای آن دوره جزیره‌العرب باشد پس این شبه رد است که قرآن فقط برای آن دوره و آن فرهنگ است.

12- اگر آیه در جای خود خوانده شود

13- اگر از آیه‌ها در جای خود استفاده نشود مثلا در شروع کار همه‌ی قرآن خوانده شود، نتیجه انحراف در برخورد صحیح با قرآن است.

14-تا انسان جاری نشود جریان عمل را درک نمی‌کند مثل آن‌که حرفی را می‌شنویم و بعد از سال‌ها آن را درک می‌کنیم.

15-شاید چون  توجه به این‌که جاری شدن انسان مهم است واگر انسان حرکت نکند عقب می‌ماند چون عمل که همیشه جاری است.

16-بستگی به استفاده وبهره برداری خودش دارد ابتدا اسلام که اگر حرکت کند وجاری شود به ایمامن و... می‌رسد.

17-جاری بودن انسان یعنی این‌که در هر زمانی با توجه به موقعیتش بتواند از آیات بهره ببرد و این لازمه‌اش آن است که به این ضرورت رسیده باشد که بدون قرآن نمی‌تواند زنده بماند.

 

 

پاسخ:
1- تلقین
4- فقط رابطه انسان با جهان نیست، منظور همه رابطه ها است
17- جاری بودن بین منزل های اسلام ایمان و...
با دقت و به درستی پاسخ داده بودید
احسن
۲۸ خرداد ۹۲ ، ۲۳:۱۷ کبری صمدی-گروه کوثر

 عرض سلام و خداقوت

سوالاتی که برایم پیش آمد و نکته‌ی جالب کتاب:

1-چگونه بدون شناخت وتحلیل قرآن می‌توان حرکت کرد؟ مگر نه اینکه برای شناخت به خواندن و تحقیق نیاز است؟

2- ضرورت وحی را زیبا گفته ‌اند ولی نمی چرا در من این حس نسبت به وحی پیش نیامد که بدون آن نمی‌توانم زنده باشم؟

3- معنی این دو جمله را متوجه نشدم؟ آنچه از متن کلمه و از دلالت کلمه برنخاسته باشد، فقط تداعى ذهن من است و باید از محدوده‏ى آیه شست‏وشو شود. این تحمیل بر قرآن است نه تحلیل آن.

4-ولی واقعا ما عادت کرده‌ایم که به همه چیز موضوعی نگاه کنیم شاید به خاطر آموزش‌هایی بوده که تا الان در مدرسه ودانشگاه دیده ایم و به راستی برای رهایی از این معضل چه باید کرد؟؟؟اصلا این موضوع به نظر شما معضل است؟

 

.

-این هم نکته زیبا که کاملا درکش کردم:گاهى حرفى را مى‏شنویم و پس از سال‏ها به آن زمینه و جریان و بلوغى مى‏رسیم که آن را احساس مى‏کنیم. تا انسان جارى نشود، آیه‏ها روشن نمى‏شوند

پاسخ:
سلام علیک
1- توجه به هدف که همان بهره بردن از هدایت و نور قرآن است ما را از اسیب محقق صرف شدن نگه می دارد، گاهی آنقدر که ما برای شناخت و تحلیل و یافتن گذاره های علمی قرآن فکر می کنیم در مورد بهره بردن از نور و هدایت آیه در زندگی روزمره فکر نمی کنیم
بحث در اینجا بسیار حساس است
یعنی باید بگونه ای برخورد کرد که هر دو را با هم داشت والا هر کدام از اینها افت هایی دارد
اما آنچه مهم است و هدف می باشد بهره بدن از نور قرآن است نه کارهای صرفا علمی
2- راهی که ابوذر در 70 سال رفت شما می خواهی یک شبه بروی؟
اگر این ضرورت به این سادگی برای شما رخ می داد که الان در آسمان ها بودید!!!
باید صبر کنید و در این صبر به مرور زمان آن را در زندگی خود تجربه می کنید
 هستی هوشمند است
3- بحث توجه به معنای لغت و دلالت آن بر مصادیق است
انشاالله بعدا به طور مفصل به آن نیاز پیدا خواهیم کرد
برای توجه بیشتر باید نمونه کارها را ببینید
مثلا اگر به شما بگویند می دانی معنای رزق چیست چه می گویید؟
بعد از اینکه به این سوال جواب دادید بفرمایید تا بگم چه کنید
4- اولا نگاه موضوعی بد نیست، بلکه کم است یعنی در کنار آن باید بتوانید به مساله ها هم جواب دهید
یعنی نگاه صرفا موضوعی بد است
بهترین نگاه نگاه مساله محور است
در مورد اینکه فرمودید چه باید کرد باید بگم همین کاری که الان داریم می کنیم
مساله جاری شدن است
۲۹ خرداد ۹۲ ، ۱۲:۴۷ زهرا قلی زاده- گروه کوثر
سلام

1. از روی جریان عادت با قرآن برخوردکردن و از سر گمراهی با آن همراه شدن چون ریشه‌ای ندارد دوام هم نمی‌یابد و باری به ثمر نمی‌نشاند و معلوم است که در دراز مدت باعث ناامیدی ما خواهد شد.

2. اینکه بخواهیم با قرآن سرگرم باشیم و نگاه حداقلی به آن داشته باشیم مسلما بیش از این هم از آن برداشت نمی‌کنیم و به بن بست می‌رسیم که این به نتیجه نرسیدن و برداشت نکردن از قرآن باعث نفرت و دوری ما از آن می‌شود.

3. به جای درس گرفتن از قرآن به درس دادن به آن برمی‌خیزیم و آیه‌ها برای ما زیادی و اضافی جلوه می‌کنند و حتی اگر نباشند هم چیزی برای ما کم نمی‌شود این همان حس غرور نسبت به قرآن است.

4. باید نسبت به قرآن احساس نیاز داشت، آنچنان که از نفس کشیدن برای ما ضروری‌تر باشد.

5. رابطه، چون رابطه‌ها به انسان شناخت می‌دهند. رابطه‌ی انسان با طبیعت؛ با هم نوعش و با خالق خودش همه به او شناخت می‌دهند تا خودش را بیشتر بشناسد و قدر و جایگاهش را بداند. انسان به خودشناسی که رسید اول راه خداشناسی قرار می‌گیرد و به سوی پروردگارش راهی می‌شود.

6.         

7.        احساس نیاز به قرآن

8.        روشن است این‌که قرآن وسیله کار ما باشد یعنی از قرآن خرج کنیم برای پیشبرد کار خودمان و به دست آوردن هدف خویش مثلا از قرآن استفاده شود برای بررسی وضعیت ستارگان در آسمان... اما زمانیکه خود قرآن هدف کار ما قرار می‌گیرد مقصود فهم و درک و چشیدن واقعی مفاهیم آن است که هدف والایی است.

9.  کارهای علمی که در مورد قرآن انجام شده است "سواد" ما را نسبت به آن بالا می‌برد، مثلا اینکه تکرار کلمات در آن چگونه بوده است، تعدد آیه‌ای خاص و... و ممکن است وسیله‌ای شوند برای جذب بیشتر ما به سوی قرآن و جذاب باشند، اما هیچ گاه در مرحله اول نسبت به قرآن به ما "فهم" نمی‌دهند و شناخت حقیقی از مفاهیم آن آید ما نمی‌شود.

10.   شناخت رابطه‌ها و مصادیق پنهان در آیه ها- واژه کلیدی: رابطه

11.   قرآن بری از آن بود که از فرهنگ جزیره العرب تاثیر بپذیرد پس نمی‌توان با شناخت فرهنگ آن سرزمین به فرهنگ قرآن رسید. که اگر قائل به تاثیرپذیریش باشیم جاودانگی و وحیانیت آن زیر سوال می‌رود.

12.   در صورتی که برایش ایجاد یک علامت سوال بزرگ کند و او را واردار اول به تفکر و سپس "حرکت" کند- کلیدواژه: حرکت

 

مثال داخل کتاب ذکر شده است.

13.   تفسیری که ما را به تناقض و بن‌بست برساند نتیجه انحراف از برخورد صحیح با آیات قرآن است.

14.   جریان انسان یعنی اینکه انسان خودش را جاری کند یعنی اینکه خودش را به آمادگی لازم برای دریافت برساند، آماده حرکت شود مثل رودی که جاری شده و حرکت می‌کند؛ و مسلما با این حرکت است که به رشد می‌رسد.

اما جاری شدن عمل بدین معنی است که آن عمل را روان‌سازی کنی تا بتوانی درک کنی، به عبارت دیگر آن عمل برایت عینی شود.

15.   چون تفاوت این دو بسیار مهم است و بسیار با یکدیگر اشتباه گرفته می‌شود.

16.   احسان، تقوا؛ ایمان

17.   جاری بودن انسان یعنی حرکت کردن او، یعنی توقف نکردن و به جمود و یاس و بن بست نرسیدن او.

 

پاسخ:
سلام
تشکر از زحمتتون
خیلی خوب بود
اما چرا سوال 6 را جواب ندادید
در سوال 16 هم به ترتیب جواب دقت نکرده بودید
در مورد جاری شدن هم توضیح می دهم انشاالله
۳۰ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۱۱ سعید کریمی گروه شهیدچمران

1: آنچه باعث یأس در ما می­شود نحوه­ی برخورد ما با قرآن است. وقتی ضرورت برخورد با قرآن را درک نکرده باشیم به جای این که نور قرآن را برای رفتن ورسیدن استفاده کنیم در آن مانده­ایم واین که روی قرآن تحقیق علمی انجام دهیم وچیزهایی را به عنوان برداشت از قرآن به آن اضافه کنیم که از قافله علمی عقب نمانیم و به دل خودمان نشیند موجب یأس از قرآن در ماشود.

2: آنچه باعث نفرت می­شود این است که همراه باجریانی رو به قرآن آورده­ایم که خودی نشان دهیم و وقت­های بیکاری با آن سرگرم باشیم یعنی بازهم ضرورت همراهی باقران را درک نکرده­ایم.

3: آنچه باعث غرور می­­شود این است که همراه با جریان زمان ماهم به سمت قران می­رویم و تحقیقات علمی روی آن انجام می­دهیم.تا خودی نشان دهیم.

4: طوری به قرآن روی آوریم که بتوانیم رابطه­ها وضابطه­هایی که در زندگی­مان وجود دارد را به دست آوریم.

5: کلیدی­ترین واژه رابطه است. چراکه مادر کوچکترین کارها وحرکاتمان یک رابطه وجود دارد.(رابطه با خدا،خودمان،دیگران) حالا اگر به تمام حرکاتمان در طول شبانه روز دقت کنیم و رابطه هایی که در این حرکات وجود دارد ناخودآگاه به ضابطه­هایی که تا الان در این رابطه­ها وجود داشته وما رعایت می­کردیم و ضابطه­هایی که بهتر است در رابطه­ها وحرکاتمان وجود داشته باشد توجه می­کنیم.

6: حق را به آقای صفایی می­دهم چراکه تا ضرورت استفاده از قرآن را کاملاً درک نکنیم حتی اگر همراه با جو زمان هم همراه با قرآن نشده باشیم آنچنان که باید از قرآن استفاده نمی­کنیم و در زندگی­مان به کار نمی­گیریم به خصوص در زمان فعلی با چنین شرایطی که همه احتیاج به یک سبک زندگی صحیح داریم.

7:شیوه­های برداشت از قرآن

8: او با بررسی تفاسیر مختلف که هرکدام از آنها از جنبه­ای قرآن رابررسی کرده بودند به این نتیجه رسیده بود.در واقع با فهمیدن این موضوعات راهی برای ایشان باز نمی­شد تا در مسیر زندگی از قرآن استفاده کنند وبیشتر آیات یا واژه­ها موضوعاتی برای تحقیق بودند. در واقع این روش­ها قرآن را برای مردم کاربردی نمی­کرد.

9: درست است که این انواع تفسیر ثوابی دارد ولی رابطه­ی این آیات را بازندگی و راهی که الآن می­خواهیم برویم نشان  نمی­دهد. و وقتی این رابطه­ها رانشان نداد یقیناً ضابطه­هایی راکه باید در این روابط رعایت کنیم را هم نشان نمی­دهد لذا تفسیر آن ثوابی راکه باید داشته باشد ندارد.

10: تفسیری برای ما راهگشا است که بتواند سبک زندگی صحیح به ما بدهد. تفسیری که درک صحیحی از  (تربیت انسان،اخلاق وحکومت) به ما بدهد وما بتوانیم از آن استفاده کنیم.

11: در این شبهه بیان می­­شود که ما باید با مطالعه فرهنگ­هایی که به وسیله عقل وتجربه انسان به وجود آمده است قرآن را بفهمیم و ببینیم به کار می­آید یانه. در صورتی که قران که وحی الهی است و درک صحیحی از انسان وتمام شئون وجامعه داده است وفرهنگی است که خداوند متعال آورده است می­تواند بیاید و بگوید این فرهنگ کجایش نقص دارد و ما باید آن را تکمیل کنیم.

12: در موقعی که آیات در جایگاهش مطرح شود و حق تلاوت آن ادا شود ومعیار انتخاب به دست افراد دهیم و آن ها را به سمت حق سفارش کنیم همان گونه که پیامبر انجام می­دادند.

13: نتیجه­ای که می­گیرند این است که تفسیر به گونه­ای که ما با آن همراه شده­ایم نتیجه انحراف از برخورد صحیح با قرآن است.

14: اگر انسان با قرآن جاری وهمراه باشد عمل او هم جریان پیدا می­کند ولی در صورتی که انسان همراه قران نباشد وباآن جریان نداشته باشد عمل او هم با قرآن همراه نیست. مانند این که پدر یامادر صحبتی می­کنند ولی ما سالها بعد آن را می­فهمیم. چرا که سالها بعد در آن شرایط قرار می­گیرد و می­فهمد.

15: چون عمل جریان پیدا نمی­کند تا انسان جریان پیدا نکند.

16:ازاسلامتاایمانتاتقواتااحسانتااخباتتااخلاصتاسبقتتارضوانو ...

17: جاری بودن یعنی مراحلی که انسان باید تاکمال ورسیدن به حضرت حق طی کند.که از اسلام آوردن شروع می­شود وبا امتحانات خداوند به سمت مراحل بعدی پیش می­رویم.

پاسخ:
- یاس ناشی از تلقین و عادت ها است
2- نفرت ناشی از زور است
7-؟
10- کلمه کلید؟
15- اتفاقا گاهی عمل من جریان دارد و بزرگ شده اما خودم راکدم
خیلی خوب بودم
مخصوصا اینکه از متن کتاب به خوبی استفاده نموده بودید
۰۱ تیر ۹۲ ، ۰۹:۳۳ یکی از اعضای راه جویان
سلام
تا کی زمان داریم برای پاسخ به سوالات؟؟
من تازه امروز فهمیدم که سوالا رو باید جواب داد...اتفاقی به وب سرزدم و متوجه شدم....

پاسخ:
سلام
هر چه زودتر بهتر
مسئول گروه چیکار می کنه!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام

نظرهای قبلی رسیده؟

در مورد کتاب حرکت، اگر سئوال داشته باشیم همین جا بپرسیم؟

پاسخ:
سلام
بله
بله
۰۶ تیر ۹۲ ، ۲۰:۰۱ الهام شهسواری، گروه کوثر
1.به جای درس گرفتن از قرآن به درس دادن به آن میپردازیم...
2.گاهی سختگیری هایی که در هنگام آموزش دیدن قرآن میشود باعث نفرت میشود...
3.وقتی ما همراه جو به قرآن روی میآوریم و میخواهیم از قافله عقب نیفتیم و مدام به فکر تحقیقات علمی و ... در قرآن هستیم که فی نفسه بد نیستند ولی اگر موجب شود به جای اینکه با نور راهمان پیدا کنیم به آن خیره شویم مصیبت شروع میشود و در حالی که واقعا کاری نکرده ایم احساس میکنیم چه قدر با قرآن بوده ایم!!!!
4.به دنبال ضابطه برای رابطه هایی انسانی که از کلم و گیاه و گربه بیشتر است.
5.ضابطه، چون به قول استاد صفایی: دنیا قانون مند است و نمیتوان بیگدار به آب زد دنیا همه جایش راه نیست یک راه مشخص و یک نظام حاکم دارد.
6.به نظر میرسه منظورم همین بود!!
7.نگاه نو
8.چون استاد متوجه شدند ما تنها از راه شان نزول و یا حس و تداعی ذهنی ما  هنگام برخورد با آیه ها  نمیتواند مارا به  به هدایتی که هدف قرآن است برساند بلکه شاید دستاورد این نوع نگاه باعث آشنایی ما با تاریخ و در کل داشتن دایره المعارف!!! بشود ولی آن هدایت و راه دست نمی یابیم و نیاز ما برآورده نمیشود که تنها خود را محدود کرده ایم و به قول استاد به نوری که قرار است راه ما را روشن کند خیره شده ایم ...
9.تقریبا همان توضیحاتی که برای سوال 8 ذکر شد.
10.فرهنگ قرآن
11.قرآن کتابی انسان ساز و فرهنگ ساز است نه ابزار ساز، و برای روابط پیچیده انسانی ضابطه دارد نه ابزار و وسیله ها و فرهنگ هم در هر دوره ای توسط وحی تکمیل میشود
12.مذهب و جهت
13.اگر از آیه ها در جای خودش استفاده شود دیگر از بازیگری با قرآن و پرداختن به کلمات و ترکیب ها و ... نجات میابیم.
14.جاری شدن عمل به "موقعیت" ها اشاره دارد و جاری شدن انسان به "وضعیت" انسان اشاره دارد.
15.؟
16.اسلام ایمان تقوا احسان اخباتاخلاص سبقت رضوان و...(پاسخ این سوال در ص 25 است در فایل پی دی اف شماره ص بالای هر ص است.)
17.انسان در حال حرکت است(مذهب) و در این حرکت همواره باید محاسبه کند که به سمت چه جهتی برود آیا جهتی که پست تر است که همراه با خسران است یا جهت برتر که به رشد او می انجامد؟!

پاسخ:
1- عادت و تلقین
7- تیتر جالبی بود
چرا؟
8- بسیار دقیق جواب داده بودید
9- ؟؟!!
10- جواب چی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
12-؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
14- جالب بود   توضیح می دادید
16- عجب کرامتی!!!

خیلی خوب و با دقت بود
موفق باشید
۰۶ تیر ۹۲ ، ۲۱:۴۰ زهراسادات بنی هاشمی-گروه کوثر

باسلام

جواب سوالات 1و2و3:

(نتونستم جداگانه جواب بدم،به نظرم جواب هر سه سوال در این سطرهاست!)

مادر میان جو و همراه جریانی که به قران روی اورده است به این بازی کشیده شده ایم تا خودی نشان بدهیم.قران همچون پلی بود که مارا می رساندواکنون همچون موضوعی شده که به تحقیق علمی در ان قانع شده ایم.این برخورد باقران از انجاکه درماریشه ای ندارد،دوامی نمی اورد واخر سر به برداشت های تحمیلی وزورکی بدل میشود.چون ما میخواهیم به هر گونه حرفی تازه بران ببافیم وبرداشتی تازه دست وپا کنیم واز قافله عقب نمانیم.این ماییم که داریم با نیرنگمان قران را رنگ میکنیم وازان جلو می افتیم.به جای درس گرفتن از قران به درس دادن به ان برمی خیزیم وادامه ی این برخورد بن بست وخستگی ودرنهایت نفرت ووازدگی است.

سوال 4:باید احساس نیاز به قران پیدا کنیم وبعد به سراغ ان برویم.ا نچنان که این احساس نیاز برای ماازنفس کشیدن نیز ضروری تر باشد.

سوال 5:رابطه ها به ضابطه نیاز دارد

سوال 7:اولین دیدارباقران

سوال8:ماقراراست باقران حرکت کنیم نه این که به قران برسیم.اگر قران برای ما موضوع کار شد،به جایی میرسیم که احساس میکنیم دیگر به قران نیازی نیست.اماوسیله ی کار راهمیشه نیاز داریم.همیشه همراه مابایدباشد.

سوال 10:تفسیر بایدنمونه هاومصداق های پنهان ویارابطه ها وهماهنگی های نهفته راتوضیح دهد.تفسیربرداشتن پرده از چهره ی مصداق هاست.رابطه هایی که درایه پنهان شده اند ویا مصداق هایی که بعدها اشکار می شود.این مصداق ها راجز باخود ایه هانمی توان نشان داد.

سوال11:فرهنگ قران پس از گذشت سال ها حرف هایی داردکه هنوز فرهنگ معاصر ما ازان عقب تر است.تلقی قران از انسان وتلقی ان از تربیت انسان واخلاق وحکومت به کیفیتی است که فرهنگ معاصر ان را درک نکرده است.

نه فرهنگ جزیره ونه فر هنگ ایران وروم هیچ کدام نمی توانند فرهنگ قران را تبیین کنند،چون ریشه ی این فرهنگ در وحی است.وان فرهنگ ها در تجربه وتخیل وتفکر انسان ریشه دارند.در نتیجه فرهنگ با وحی تکمیل می شود نه ان که بتواندوحی راتبیین کند.

سوال 12:اگر قران در جایگاه خودش مطرح شود وحق تلاوتش اداشود.

بدست دادن معیار انتخاب مثل:"تواصوبالحق"

سوال 13:تلاوت ایه ها در موضوع وجایگاه ایه ها،این برخورد صحیحی است که بدون تحریف وبدون احتیاج به بازی ها،ایه ها راروشن ومشخص میسازد.

سوال 14:جریان عمل کافی نیست،جریان انسان مهم است.مادام که توجاری نشده باشی قران رااحساس نمی کنی،هر چند که در میدان عمل باشی.تاانسنا جاری نشود ایه هیروشن نمی شوند.واین جاری شدن انسان است که هدایت های بیشتر با خود برمیدارد.

سوال 15:شاید هدفتون این بوده که دقیقامشخص بشه که جاری شدن عمل وجاری شدن انسان باهم تفاوت داره....

سوال 16:باتوجه به عبارت:"هدایتی که برای محسن هاست به متقین نمی رسد.وهدایتی که برای متقین است به مومنین نمی رسد..."

فکر میکنم:احسان -تقوی -ایمان

 

پاسخ:
سلام
1- اگه جواب همه یکی است پس چرا تفکیک کردم؟
4- خیلی خوب بود اما این نیاز چگونه ایجاد می شود؟
6-؟؟؟؟
7- جالب بود آفرین
16- باید یه خورده بیشتر فکر می کردید
خیلی خوب بود مخصوصا اینکه جواب برخی از سوالات را با دقت و البته گزیده  فرموده بودید
۰۷ تیر ۹۲ ، ۰۱:۱۰ ریحانه جامعی

سلام.

خدا قوت.

: چه زمانی دیدار با قرآن در ما یاس می آورد؟( از صفحه 11 تا 14)

زمانی که قرآن را به عنوان چراغ راهنمای نشان دهنده ی راه ندانیم و در عوض فقط به خود قرآن و نورش توجه کنیم.

کمی بعد این سوال در ذهن پیش می آید که چه فایده ای داشت این نوع روی آوردن به قرآن؟!!

 2: چه زمانی نفرت می آورد؟( از صفحه 11 تا 14)

زمانیکه تحت فشار و به اجبار مجبور باشیم به سراغ قرآن برویم در حالی  که هیچ احساس نیاز و حتی علاقه ای به آن نداریم.

3: چه زمانی غرور غرور و خود نمایی؟( از صفحه 11 تا 14)

زمانیکه تحت شرایط و جوی که در اطراف ما وجود دارد به سراغ قرآن برویم تا به نوعی خودمان را به دیگران زیبا جلوه دهیم.

4: چگونه می بایست به قرآن رو آورد؟(صفحه 14)

آنچنان نیاز به قرآن را احساس کنیم که از نفس کشیدن برایمان ضروری تر باشد و این زمانی است که خودمان و اطرافمان را به خوبی شناخته باشیم.

5: به نظر شما کلیدی ترین واژه در صفحه 14 چیست؟ چرا؟

حرکت. چرا که مقدم بر رابطه هاست و نقطه ی آغاز هر سخن زمانی است که حرکتی باشد تا رابطه ای موجود باشد که ما بتوانیم راجع به آن صحبت کنیم مثل رابطه با خود، با مردم، طبیعت و خدا.

6: اگر به سوال 4 پاسخ داده اید، پاسخ خود را با متن صفحه 16 تطبیق دهید. جواب خود را چگونه ارزیابی می کنید؟ به نظر نزدیک است.

7: مرحوم صفائی در خطوط آخر(5 6) صفحه 16 به مطلب جدیدی اشاره می کند، به نظر شما اگر بخواهیم برای این تیتری انتخاب نماییم چه بنویسیم؟ طرز برخورد و نحوه ی نگریستن به قرآن.

8: مرحوم صفائی در انتهای صفحه 18 می نویسد« قرآن براى من موضوع کار مى ‏شد، نه وسیله‏ ى کار» او چگونه به این نتیجه رسید؟ این جمله را با تجزیه و تحلیل خود توضیح دهید. زمانیکه میدید قرآنی که آمده است تا راه سعادت را به ما نشان دهد و صرفا یک وسیله باشد، خود به عنوان موضوع و هدف قرار گرفته است. انگار که ما از قرآن استفاده ای را میبریم که خودمان تعریف کرده ایم و اهدافی که خودمان مشخص کرده ایم و اصلا قصد نداریم بدانیم قرآن چه می گوید و هدفی که خالق کتاب از فرستادن آن به ما داشته، چیست. در واقع نگرش های خود را به قرآن تحمیل می کنیم.

9: این جمله را با توجه به متن صفحه 19 توضیح دهید«کارهاى علمى، بى ‏شک پاداش‏هایى دارند. ولى پاداش آنها، فهم قرآن و تفسیر قرآنى و آشنایى با هدایت آن نیست.»

این جمله بیان میدارد وقتی خود قرآن هدف شد و روی اعجاز های علمی آن تحقیق شد بلا شک انسان به پاداش هایی می رسد ولی چون قرآن هدف بوده و نه وسیله بنابراین هرگز نمیتواند آنچه را که قرآن قصد نشان دادن آن را دارد بر ما معلوم سازد و برای ما هدایتگر باشد.

10: چگونه تفسیری برای ما راهگشا است؟(متن صفحه 20) در جواب  کلید واژه ای از متن انتخاب نمایید.(کدام واژه کلیدی ترین واژه در جواب شماست)

برداشتن پرده- تفسیر باید نمونه ها و مصداق های پنهان و یا رابطه ها و هماهنگی های نهفته را توضیح دهد.

11: با توجه به متن صفحات 20 -21 جواب این شبهه را بدهید.«قرآن کتاب خوبی است اما برای دنیای امروز و فرهنگ خاص آن مناسب نیست، ما اگر بخواهیم قرآن را درست بفهمیم قبل از هر چیز می بایست فرهنگ جزیره العرب را مطالعه نماییم، بعد از مطالعه آن فرهنگ درخواهیم یافت که آن مناسبات فرهنگی در بین ما رواج ندارد پس داروی بدون درد مصرف می نماییم»

هیچ فرهنگی نمی تواند فرهنگ قرآن را تبیین کند، چون ریشه ی این فرهنگ در وحی است و آن فرهنگ ها در تجربه و تخیل و تفکر انسان ریشه دارد. در نتیجه فرهنگ با وحی تکمیل می شود، نه آنکه بتواند وحی را تبیین کند و آنچه وحی را مطرح میکند یا لااقل احتمال آن را پیش میکشد، همان کوتاهی علم و غریزه از توضیح رابطه های بی حساب انسان است.

تذکر: فقط و فقط با توجه به متن جواب بدهید، شعاری جواب ندید!

12: در چه صورتی یک آیه از قرآن برای انسان کافی است و نیاز به تفسیر و تشویق و... ندارد؟

جواب آن یک کلمه کلیدی است(صفحه 23) سعی کنید برای این کلمه را با توجه به سوال، مثالی بزنید؟

خود شناسی- در صورتیکه انسان خودش را بیشتر از تلاوت تکرار و زندگی محدود ببیند راه می افتد و حرکت می کند.

مثلا زمانیکه فردی غرق در لذایذ مادی است و هیچ افق بالاتری را نمی بیند، ناگهان جرقه ای در وجودش زده شود و از خود بپرسد حق من از زندگی همین است؟! هر چند لذت دارد ولی آیا چیزی بالاتر از این برایم نیست؟! و این است که لحظه ای توجه انسان را به خود می آورد.

13: در قسمت اول از صفحه 24 ایشان نتیجه کلی از بحث می گیرند، نتیجه چیست؟

تفسیر به اینگونه که ما با آن همراه شده ایم، نتیجه ی انحراف از برخورد صحیح با قرآن است.

14: جاری شدن عمل چه تفاوتی با جاری شدن انسان دارد؟(صفحه 25)

ممکن است انسان در محیطی باشد که یک عملی  به صورت معمول انجام می گیرد ولی خود شخص نیاز و ضرورت انجام آن عمل را درک نکرده است و به تعبیری خود انسان جاری نشده است پس طبیعی است که درک درستی نسبت به آن موضوع نداشته باشد. انسان باید از درون متوجه شود و تا این نباشد هیچ عامل بیرونی نمی تواند در انسان تاثیر مناسبی بگذارد.

15: چرا سوال قبل را پرسیدم؟

 به نظرم با این سوال منبع نیرو و حرکت برای انسان واضح میشود. (که  خودش است و لاغیر.)

16: انسان بین چه منزل هایی جاری است؟ اسلام، ایمان و....؟(صفحه 26)

بعد از آن منزلی است که مخصوص متقین است و منزل بعد برای محسنین خواهد بود.

17: با توجه به سوال قبل و جوابی که به سوال 12 داده اید(فقط کلمه کلیدی) جاری بودن انسان را توضیح دهید؟

انسانی که خود را شناخت و جایگاهش را فهمید شروع به حرکت می کند به سمت کسی که محرک اوست و در این راه بعد از اینکه اسلام آورد و آن را به ایمان یعنی اعتقاد قلبی تبدیل کرد همچنان که در حرکت است با تقوا پیشگی به درجه ی دیگری نائل مشود و پس از آن با احسان به مقام محسنین میرسد. اینها حرکتیاست که از خودشناسی شخص ناشی میشود.

18: در صفحه 27 و 28 نتیجه این بحث را مطرح نموده است جواب های شما چقدر به نتیجه نزدیک بود(جواب به این سوال لازم نیست)

پاسخ:
سلام
تشکر
1- تلقین و عادت
14- شاید یکی از بهترین جواب ها را داده بودید
16 بعد از آن؟
خیلی خوب بود احسن
موفق باشید

راضیه ابراهیمی.گروه نسل برگزیده

1-  زمانی که به جای اینکه با نور قرآن نگاه کنیم به نور قرآن نگاه کرده باشیم و به جای رفتن با قرآن در خود آن مانده باشیم. آنگاه در خلوت صمیمی خویش آیه ها برایمان اضافی جلوه میکند که اگر نباشد باز هم چیزی کم نمی شود.

2-  زمانی که به جای اینکه با نور قرآن نگاه کنیم به نور قرآن نگاه کرده باشیم؛ خصوصا اگر این نگاه با سخت گیری و فشار همراه باشد.

3-  زمانی که به جای اینکه با نور قرآن نگاه کنیم به نور قرآن نگاه کرده باشیم و به باری کشیده شده باشیم که به تحقیق علمی در قرآن قانع شده باشیم تا خودی نشان بدهیم و وقت های بیکاری را با آن سرگرم باشیم.

4-  از سر نیاز و ضرورت

5-  نیاز؛ چون لازمه ی این که به قرآن به گونه ای رو بیاوریم که با نور آن نگاه کنیم نه به نور آن، همین احساس نیاز به قرآن است.

6-   شاید اگر میگفتم نیاز ضروری کامل تر می شد.

7-  قرآن کاربردی

8-  وقتی که پرداختن به شان نزول ها و تاریخ نزول ها و تفاسیر و اقوال دیگران بر روی قرآن، نتیجه اش بشود مجموعه ای از داده ها و اطلاعات و به اصطلاح یک دایره المعارف خوب، قرآن موضوع کار میشود نه وسیله کار، چون فهم و تحلیلی از قرآن از این طریق حاصل نشده و در واقع قرآن خودش شده هدف نه راه و به عبارتی به جای رفتن با قرآن در خود قرآن می مانیم.

9-  از آنجایی که اصولا کارهای علمی بر روی قرآن نتیجه اش کسب تکلیف نیست، در جای خود ارزش دارد ولی پاداش و نتیجه اش فهم قرآن و وسیله کار شدن قرآن برای آنها نیست بلکه باز هم قرآن موضوع کار شده.

10-                     تفسیری که از چهره مصداق ها و یا از چهره رابطه ها پرده بردارد. کلیدی ترین واژه: رابطه ها

11-                     نه فرهنگ جزیره و نه فرهنگ ایران و روم، هیچ کدام نمی توانند فرهنگ قرآن را تبیین کنند. چون فرهنگ قرآن ریشه در وحی دارد و آن فرهنگها ریشه در تخیل و تفکر و تجربه انسان دارند در نتیجه فرهنگ با وحی تکمیل میشود نه آنکه بتواند وحی را تبیین کند و آنچه که وحی را مطرح میکند کوتاهی علم و غریزه از توضیح رابطه های بی حساب انسان است.

12-                     در صورتی که انسان خود را بیشتر از تلاوت تکرار و زندگی محدود ببیند، راه می افتد و حرکت می کند و همانرا می گوید که ابراهیم گفت: انی ذاهب، به سوی یک مقصود، انی ذاهب الی ربی، این راه همراهی دارد، انی ذاهب الی ربی سیهدین ...

13-                     تفسیر به اینگونه که ما با آن همراه شده ایم نتیجه انحراف از برخورد صحیح با قرآن است. تلاوت آیه ها در موضوع و جایگاه آیه ها، این برخورد صحیحی است که بدون تحریف و بدون احتیاج به بازی ها، آیه ها را روشن و مشخص می سازد.

14-                     مادامیکه انسان جاری نشده باشد قرآن را احساس نمیکند، هرچند که در میدان عمل باشد و تا انسان جاری نشود آیه ها روشن نمی شود.

15-                     خدا میداند ولی شاید به خاطر اهمیت جاری شدن انسان که تا انسان جاری نشود آیه ها روشن نمی شود.

16-                     اسلام، ایمان، تقوا، احسان، اخبات، اخلاص، سبقت

17-                     جاری بودن انسان یعنی مقدار رویش و فلاح انسان. مسلمین، مومنین، متقین، محسنین، مخبتین، مخلصین.

پاسخ:
1- عدات و تلقین
7- جالب بود
خیلی خوب و بادقت بود
البته جمله بندی از کمتر دیدیم!!!
۰۹ تیر ۹۲ ، ۱۴:۰۴ مرضیه میرزائی

بسمه الذی هو هادی من استهداه

1.2.3) آن جو و آن جریان عادت و این گمراهی در برخورد با قرآن باعث بازی‌هایی با انسان شده است که مقصدش ( احتمالا برای اکثر انسان ها!!!!!!) یأس و نفرت و غرور و خود نمایی بوده است. آنجایی که ما در برنامه زندگی روزه مره خود در میان آن جو به وجود آمده "آشنایی با قرآن" نکته و کلیدی کاربردی نمی یابیم که احیانا با آن!!! مسیر را ادامه دهیم، یا به زبان ساده" قرآنی که به درد زندگی ما نمی خورد"،‌‌‌ قرآنی که دراین زمانه، یا حرفی برای گفتن ندارد(شاید برای زندگی های خیلی معمولی ما!!!) یا آنقدر دشوار به نظر می آید که فهم آن برای اذهان ما دور از دسترس است، اینجا می شود که عطایش را به لقایش بخشیده و ترجیح میدهیم تا بیشتر از این گرفتار ناامیدی و یأس ( ما را به خیر تو امیدوار نیست!!!) نشدیم، آن را بوسیده و با تکریم و احترام! بر روی تاقچه گذاشته و ...

حال اگر در بعضی مواقع دز دغدغه ما بالا بیاید و بخواهیم اندکی بیشتر(در راستای همان جریان عادت) در قرآن کنکاش کنیم، به مرحله‌ای می‌رسیم که به قول استاد: آیه ها برای ما زیادی و اضافی جلوه می‌کنند، که اگر نباشند باز چیزی کم نمی شود، قرآنی که علاوه بر اینکه تکلیفش با ما مشخص نیست(همان مسئله ای که باعث یأس ما شد) تکلیفش با خودش نیز! در هاله ای از ابهام است،اکنون بدان جا می رسیم که می گوییم: حالا اگر این آیه اینجا نبود چه می‌شد یا اگر این مسئله به طور شفاف در اینجا می‌آمد، مشکلی ایجاد می شد؟؟؟ و این سرآغاز نفرت، رمیدگی، بیزاری و فرار و به قول استاد "وازدگی" از قرآن می‌شود.

احیاناً در راستای همین جریان افرادی بااراده!! حس های درونی خویش (یاس و نفرت) را مغلوب خویشتن ساخته و خلاصه کم نمی آورند و می‌شوند مصداق این عبارت استاد" چون ما می‌خواهیم به هرگونه، حرفی تازه بر آن ببافیم و برداشتی تازه دست و پا کنیم و از قافله عقب نمانیم.!!! این ماییم که داریم با رنگ و نیرگمان قرآن را رنگ می‌کنیم و از آن جلو می افتیم و...  و به هر نحو خودی نشان دهیم هر چند در طلب اخلاص!! و ادامه این مسیر بن بست و خستگی و در نهایت نفرت و وازدگی و از همه فاجعه بارتر غرور و خودنمایی!!! است.

4) طبق نظر استاد " آن چنان که نیاز به حضور قرآن در زندگیمان، از نفس کشیدن ضروری تر بنماید..." و این احساس ضرورت باشد که ما را به سمت قرآن ببرد و نه این فکر کنیم که قرآن احیانا مهجور مانده و باید کاری کنیم، در این مرحله قرآن به ما نیاز دارد!!!!!!! و فکر نمی کنیم که خدایی نکرده این ما هستیم که به آن محتاجیم... پس باید این احساس ضرورت در ما شکل بگیرد، اما چه طور و چگونه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

5) ضابطه، هر شخصی لاجرم با جهان و آدم های پیرامونش رابطه دارد، او در دنیای رابطه ها زندگی می کند، بدیهی است که هر رابطه ای نیازمند ضابطه ای است، و شاید مقصد فعلی پیدا کردن همین ضابطه ها برای سامان دادن به رابطه ها باشد.

6) راستش به نظر می رسد که حقیقت هم همین باشد که شرط اول و گام نخست برای برخورد درست و منطقی با قرآن همین درک ضرورت باشد، همین احساسی که بدون قرآن مگر می شود زنده باشم؟؟؟؟؟؟!!!!

استاد من پاسخ شما در جواب دوستم که چطوری این احساس ضرورت در ما شکل بگیره رو خوندم ولی حقیقت اینکه مگه کسی هست که ندونه اگه حرکت نکنه و بایسته اسراف میشه و یا هر کس (درحد خودش) ندونه که چقدر ارزش داره ولی به نظر می‌رسه بازم این قضیه،  نیروی محرک کافی برای استارت قضیه نباشه!!!(شایدم برای بعضی ها باشه)، مگه کم بوده که خواستیم حرکت کنیم تا جا نمونیم!!!تا اسراف نشیم!!! ولی دو روز بعد یادمون رفته،به نظر می رسه قضیه خیلی پیچیده تر باشه، ایشون استاد حائری بودن که نمیدونستن بدون قرآن چطوری زنده باشن؟؟؟!!!!!!ولی من...!!!!!اصلا همه‌ی این احساس ضرورت باید از طرف ما ایجاد بشه؟؟  

به قول حافظ:" به رحمت سر زلف تو واثقم ور نه/ کشش چو نبود از آن سو چه سود کوشیدن...

استاد به نظر شما چطوری میشه اون رحمت را طلب کرد، اصلا برای ایجاد این احساس ضرورت این کار لازمه؟؟؟؟

8) احتمالا با این برخوردها طبق نظر استاد قرآن همان پلی می‌شد که قرار بود او را به سمت هدفش راهنمایی کند اما اکنون خود آن پل هدف می‌شد، و آنقدر چرایی و چیستی و چگونگی آن، هدف قرار می‌گرفت که فراموش می‌شد که این قرآن برای هدف دیگری آمده، آمده که برویم(یا به قول شما حرکت کنیم) و البته درست برویم نه آنکه بمانیم و مرتب چیستی و چرایی برای خودمان بتراشیم...

9)البته می‌توان به عنوان یک کار علمی، باد و باران را در قرآن بررسی کرد و به نتیجه های عالی رسید، ولی احتمالا نتیجه آن چیزی نمی‌شود که قرآن می‌خواهد، یعنی راهنمایی آدمی همراه یک حرکت از تمام تعلقات هستی به مالک هستی!!!

10) تفسیری که پرده از چهره‌ی رابطه‌ها بر دارد.

11) نه فرهنگ جزیره و نه فرهنگ ایران و روم، هیچ کدام نمی‌توانند فرهنگ قرآن را تبیین کنند؛ چون ریشه این فرهنگ در وحی است و آن فرهنگ ها در تجربه و تخیل و تفکر انسان ریشه دارند. در نتیجه فرهنگ با وحی تکمیل می‌شود، نه آنکه بتواند وحی را تبیین کند.

12) حرکت، کسی که درک کرده باشد که باید "ذاهب" بود.

13) تفسیر به این گونه (موضوعی،واژه ای و...) که ما با آن همراه شده ایم،نتیجه انحراف از برخورد با قرآن است.

تلاوت آیه ها، در موضوع و جایگا ه آیه ها،این برخورد صحیحی است که بدون تحریف و بدون احتیاج به بازی ها،آیه ها را روشن و مشخص می‌سازد.

14) تفاوت این دو آنجا مشخص می‌شود که بعضی ها در صحنه‌ی عمل نزول وحی می‌پرسیدند:"ماذا ارادالله بهذا..." این نکته نشان می دهد که جریان عمل کافی نیست؛ جریان انسان مهم است.مادامی که انسان جاری نشده باشد، قرآن را احساس نمی کند هرچند در میدان عمل باشد.

16) از اسلام تا ایمان تا تقوا تا احسان تا اخبات تا اخلاص تا سبقت تارضوان و...

البته به نظر می رسد اگر واژه عام انسان مد نظر باشد، احتمالاً منزل هایی برای او قبل از اسلام وجود دارد که شاید او بتواند در آن منزل به رستگاری رسیده ولی به طور مثال کسی که در منزل اسلام است، نتواند...

17) به نظر می‌رسد هرچه میزان باز بودن دریچه های روح و قلب آدمی برای پذیرش حقیقت بیشتر باشد به همان نسبت او احساس ضرورت به حرکت کردن می‌کند و در همان منزلی که قرار دارد می‌شود "انی ذاهب" و احیانا آنقدر در آن مرحله ذاهب می ماند تا به منزل بعدی راه یابد.

 

 

 

 

 

پاسخ:
1- خیلی عالی بود بسیار لذت بریدم
6- سوال و اشکال شما مربوط به مرحله دیگری است
مرحله ای که در آن ما احساس ضرورت کرده ایم ولی نمی توانیم استوار باشیم
مانند مرغی می مانیم که پایمان گیر است هر چه بال می زنیم در بند هستیم
این بحث را انشاالله در ادامه خواهیم داشت
فقط فراموش نکنیم که ما ساخته شده یه دنیا نیامده ایم بلکه به دنیا آمده ایم تا ساخته شویم برای این ساخته شدن باید صبر کرد و با امید حرکت کرد

بهترین جواب ها را داده بودید
به دلیل اینکه
1- متن را به خوبی درک کرده بودید(مانند سایر بزرگورارن)
2- به خوبی جمله بندی و بیان کرده بودید(مانند برخی از بزرگواران)
3- تولید هم داشتید(مانند برخی دیگر از بزرگواران)
عالی بود عالی
1-وقتی که در برخورد باقرآن باری نمی گیریم و احساس میکنیم از قافله عقب مانده ایم.
2-وقتی که به آنچه بافته ایم اعتقادی نداریم و آیه ها برای ما زیادی و اضافی جلوه می کنند و اگر نباشند باز چیزی کم نمی شود.
3-وقتی زمینه ایی وجود ندارد و جریانی صورت نمی پذیرد.
4-با حالتی که آن را از نفس کشیدن برای خود ضروری تر بدانی و حداقل ارزش خود را شناخته باشی!
5-ضرورت شناخت رابطه ها.چون نسبت ما با مسیرمون از میزان این شناخت حاصل میشه.
6-خیلی دور
7-...سر خط
8-به نظر من وقتی که هدف نزول قرآن رو هدایت و تذکر درنظر بگیریم طبیعیه که قرآن نباید موضوع کار باشه ما قراره به وسیله قرآن به هدف آفرینش خودمون برسیم نه به وسیله قرآن به خودقرآن برسیم اگر پیش فرض ذهنی ما این باشه که هدف خود قرآنه به صورت کاملا بدیهی و بافرآیندی به ظاهر علمی داخل یه سطحی از راه در جا میزنیم.
9-کار های علمی هدفی دارند با رویکرد پدیده شناختی و استفاده از این شناخت که طبیعتا نتایجی مادی و رفاهی رو به دنبال دارند اما این اهداف خیلی از اهدافی که برای شخصیت انسان قرار داده شده فاصله داره یا به عبارتی در جایگاه خیلی دون تری نسبت به اهدافی مانند هدایت و فهم  معارف فرا علمی قرار داره .رویکرد هدف و جنس متفاوتی نسبت به اهداف علمی داره پس طبیعتا چون بر مبنای اهداف فرا مادی تعریف نشده ما رو به فهم وهدایت قرآن نمیرسونه.
10-در صورتی که پرده از چهره رابطه ها و مصداق ها برداریم-رابطه ها و هماهنگی های نهفته
11-نه فرهنگ جزیره ونه فرهنگ ایران و روم  هیچ کدام نمی تواند فرهنگ قرآن را تبیین کند چون ریشه این فرهنگ در وحی است. و ان فرهنگ ها در تجربه و تخیل انسان ریشه دارد.در نتیجه فر هنگ با وحی تکمیل میشود نه ان که بتواند وحی را تبیین کند و آنچه وحی تبیین میکند یا لااقل احتمال آن را را پیش  می کشد خمان کوتاهی علم و غریزه از توضیح رابطه های بی حساب انسان است.
12-من محدودم-حضرت ابراهیم علیه السلام
13-تلاوت ایه ها در موضع و جایگاه آیه ها برخورد صحیحی است که بدون تحریف آیه ها را روشن و مشخص می سازد
14-جاری شدن انسان همان طی کردن مراتب وجودی برای انسان است همان رشد همان حرکت همان جریانی که در بعد جسمی انسان را از کودکی به جوانی و... میرساند عمل جریان مییابد اما آیا انسان از آن جوری برداشت میکند که هست یا به واسطه عدم رشد کم یا کج برداشت میکند
15-چون هرچه قدر که اعمال جاری باشند اما انسان جاری نباشد تلاقی بین این دو اتفاق نمی افتد نسیم روح رابطه ها در جریانند اما اگر ما به واسطه کوتاهی قد حسشان نمیکنیم ما در جریان رشد نیستیم
16-اسلام .ایمان.تقوا.احسان.اخبات.اخلاص.سبقت.رضوان و...
17-انسان زمانی که به محدودیت خود پی می برد در ظرف خود نمی گنجد و شروع به حرکت می کند ازمنازل و مراتب انسانی با شکر و ... بالا میرود و...
18-...

پاسخ:
 3 2 1 - جالب بود
جواب های متفاوتی داده بودید!
6- چرا دور؟؟
7- جالب بود اما ادبی نه علمی!
با دقت و فهم جواب داده بودید
تشکر از زحمتتون
1--وقتی که در برخورد باقرآن باری نمی گیریم و احساس میکنیم از قافله عقب مانده ایم.
2-وقتی که به آنچه بافته ایم اعتقادی نداریم و آیه ها برای ما زیادی و اضافی جلوه می کنند و اگر نباشند باز چیزی کم نمی شود.
3-وقتی زمینه ایی وجود ندارد و جریانی صورت نمی پذیرد.
4-با حالتی که آن را از نفس کشیدن برای خود ضروری تر بدانی و حداقل ارزش خود را شناخته باشی!
5-ضرورت شناخت رابطه ها.چون نسبت ما با مسیرمون از میزان این شناخت حاصل میشه.
6-خیلی دور
7-...سر خط
8-به نظر من وقتی که هدف نزول قرآن رو هدایت و تذکر درنظر بگیریم طبیعیه که قرآن نباید موضوع کار باشه ما قراره به وسیله قرآن به هدف آفرینش خودمون برسیم نه به وسیله قرآن به خودقرآن برسیم اگر پیش فرض ذهنی ما این باشه که هدف خود قرآنه به صورت کاملا بدیهی و بافرآیندی به ظاهر علمی داخل یه سطحی از راه در جا میزنیم.
9-کار های علمی هدفی دارند با رویکرد پدیده شناختی و استفاده از این شناخت که طبیعتا نتایجی مادی و رفاهی رو به دنبال دارند اما این اهداف خیلی از اهدافی که برای شخصیت انسان قرار داده شده فاصله داره یا به عبارتی در جایگاه خیلی دون تری نسبت به اهدافی مانند هدایت و فهم  معارف فرا علمی قرار داره .رویکرد هدف و جنس متفاوتی نسبت به اهداف علمی داره پس طبیعتا چون بر مبنای اهدهف فرا مادی تعریف نشده ما رو به فهم وهدایت قرآن نمیرسونه.
10-در صورتی که پرده از چهره رابطه ها و مصداق ها برداریم-رابطه ها و هماهنگی های نهفته
11-نه فرهنگ جزیره ونه فرهنگ ایران و روم  هیچ کدام نمی تواند فرهنگ قرآن را تبیین کند چون ریشه این فرهنگ در وحی است. و ان فرهنگ ها در تجربه و تخیل انسان ریشه دارد.در نتیجه فر هنگ با وحی تکمیل میشود نه ان که بتواند وحی را تبیین کند و آنچه وحی تبیین میکند یا لااقل احتمال آن را را پیش  می کشد خمان کوتاهی علم و غریزه از توضیح رابطه های بی حساب انسان است.
12-من محدودم-حضرت ابراهیم علیه السلام
13-تلاوت ایه ها در موضع و جایگاه آیه ها برخورد صحیحی است که بدون تحریف آیه ها را روشن و مشخص می سازد
14-جاری شدن انسان همان طی کردن مراتب وجودی برای انسان است همان رشد همان حرکت همان جریانی که در بعد جسمی انسان را از کودکی به جوانی و... میرساند عمل جریان مییابد اما آیا انسان از آن جوری برداشت میکند که هست یا به واسطه عدم رشد کم یا کج برداشت میکند
15-چون هرچه قدر که اعمال جاری باشند اما انسان جاری نباشد تلاقی بین این دو اتفاق نمی افتد نسیم روح رابطه ها در جریانند اما اگر ما به واسطه کوتاهی قد حسشان نمیکنیم ما در جریان رشد نیستیم
16-اسلام .ایمان.تقوا.احسان.اخبات.اخلاص.سبقت.رضوان و...
17-انسان زمانی که به محدودیت خود پی می برد در ظرف خود نمی گنجد و شروع به حرکت می کند ازمنازل و مراتب انسانی با شکر و ... بالا میرود و...
18-..
پاسخ:
با تشکر از جناب مصطفوی!!!!
با هم دیگه جواب داده بودید؟؟

1-نتیجه ای که من گرفتم حسم در مورد قران درست است حس یاس چون ان را فقط برای اموختن یاد میگیرم و برای همین با او انس ندارم تشنه اش نشده ام ...تشنه نشدم شاید برای اینکه خودم را با اب های گل الود سیراب کرده ام و تا پی رد و اثبات انها بودم زمان از دست رفت و اینکه از کودکی قران کتاب مرجعم نبوده کتاب ثواب بوده است !

2-وقتی می خوانی و نمی فهمی !

3وقتی می خوانی و فکر می کنی می فهمی اما در عمل عاجز هستی !

4 وقتی رابطه به ضابطه نیاز داشت یعنی وقتی که با تمام وجود همه ی عالم ازادی را برایت معنی می کردند اما تو نا کارامدی ان را لمس می کردی

5تشنگی چون انگیزه خواندن قران است
6با نویسنده هم عقیده بود م

-

7-قلب چون در انسان قلب مثل قطب نما عمل می کند وقتی به چیزی ایمان اوردی دیگر جلوتر یا عقب تر نمی روی !

8

اینجا نویسنده شاید دچار شوخی شده باشد چ.ن می خواهد بگوید تفسیر موضوعی و...هدف نیست هدف در اوردن شیوه زیستن است اما همه می دانیم بدون این تفسیر ها کار خیلی مشکل می شود هرجند نشدنی نیست !

9به نظرم یعنی همان کاری که فخر رازی ها کرده اند نقطه  بسمه ا...را نشناخته تفسیر کرده اند یعنی وقتی دکتر به تو بگوید 5تا دارو بخور اگر 4تا بخوری و خوب نشوی خودت را باید سرزنش کنی چون هرچیز راهی دارد و هر شهری دروازه ای که اگر از دیوار بیایی دزد خواهی بود قران با قلب کار دارد برای همین اگر در هر قسمتش بمانی به هدف نرسیده ای و وقتی هم به قلب رسیدی سکوت می کنی برای همین جواب خیلی از سئوال ها پیدا نمی شود

10_مصداق _ خداوند می فرماید سنتش تغییر ناپذیر است پس حوادث روی می دهند اما از اصول خاص پیروی می کنند همه یتاریخ ظلم ظلم است و نیکی درست و صحیح فقط شکلش تغییر می کند اگر قران را درست خواندیم در  مصداق چالش نداریم

11- ما یا وجودی برتر از بشر را می پذیریم یا نمی پذیریم اگر پذیرفتیم که هیچ اما اگر نمی پذیریم پس با قران چه کار داریم !؟شاید بگوییم قران کلام پیامبر است که در این صورت به پیامبر تهمت دروغ زده ایم چون در همین قران هست که خدا این کلام را به خود منصوب می دارد
12 قتی بداند که در حرکت است مثال هر چه که در ماده است لایه ای در معنا دارد در ماده همه چیز در حال تغییر است پس نمی شود ما با لحظه ای قبل یکی باشیم اما این تغییر شاید مثل حرکت زمین اهسته است و بزای همین ما این صعود و نزول را نمی فهمیم

13-تفسیر شناخت موضع و جایگاه است و نتیجه ای که از خواندن میگیری !

14تفاوتش در هوشیار بودن است برای همه هر روز اتفاقات زیادی می افتد اما معدودی وجود دارند که حکمتش را می فهمند  بقیه یا نمی خواهند بفهمند یا فکر می کنند اما متوجه نمی شوند

15-چون دلتون می خواست

-16خستگی-اشتیاق-سرخوردگی نیاز
17- انسان می دود پر در می اورد و یا سقوط یا صعود می کند و گاه مثل نوار قلب زیکزاک میشود
18خیلی !!!!!!!!!!!
سلام ممنون که هدف از سئوال ها رو گذاشتید چون انگیزه داد برای حل کردنشون !!!!!!!!!جواب هام توی نظرات جا نشد مجبور شده ام میل کنم  !

 

 

پاسخ:
123- این جواب ها همان جاری شدن خود انسان است
شما با این طرز جواب دادن جریان یافته بودید
یعنی خودتان هم جریان گرفتید نه صرفا عملتان
به پاس این نعمت خدا را شکر کنید
7-؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
8- شوخی نمی کند بلکه می گوید هدف را فراموش نکنید
اگه واقعا صرف تفسیر موضوعی هدایت می آورد پس چرا برخی از کسانی که بر لب این دریا هستند از تشنگی هلاک می شوند؟
11- بهترین جواب را داده بودید
احسن
آفرین
14- جواب سوال را ندادید!!!!!!!!!!!!!!!
15- اصلا اینطور نیست مگر اینکه بگویید این دل حکمتی را مد نظر داشت!
16- جالب بود اما جواب سوال نبود
17- مثل جواب 16
دیدید که جا شد
۱۳ تیر ۹۲ ، ۱۸:۰۲ علی رضا شعبانی-شهید آوینی

پاسخ سوال های 1و2 : زمانی در برخورد با قرآن دچار این آفات می شویم که نگاه ما به این کتاب آسمانی بدین گونه باشد که مثلا قرآن بخوانیم تا ثوابی نصیبمان شود یا بخواهیم مسائل مختلف روز رابا قرآن تطبیق دهیم که این باعث می شود اگر در جایی مثلا یک مسئله علمی این مطابقت صورت نگیرد دچار تناقض وسرخوردگی میشویم و این نگاه باعث نمی شود که قرآن برنامه زندگیمان گردد ودر خود قرآن متوقف می مانیم وچون جذابیتی برایمان ندارد دچار نفرت و یاس میشویم.

پاسخ 3 : زمانیکه مثلا برای یک مسئله علمی در قرآن مابه ازاء پیدامیکنیم این احساس بوجود می آید که این کار من باعث شد که این قسمت از قرآن تفسیر و روشن شود اینجاست که در برخورد با قرآن دچار غرور می شویم.

4 : نگاه به قرآن و مواجهه با آن باید به دید برنامه ای برای چگونه زیستن در عالم هستی باشد و لاغیر

5 : ضابطه ای برای رابطه ها زیرا تنها کسی میتواند ضوابط موجود در دنیای رابطه ها را معین کند که خود خالق این رابطه ها باشد و این دستورالعمل از طریق وحی مشخص شده است که همان قرآن میباشد.

6 : چون با همان نگاهی که از خواندن کتاب به دست آورده بودم پاسخ گفتم تقریبا با نظر نویسنده یکسان بود.

7 : نهایت تشنگی

8 : ایشان با توجه به نکاتی که در صفحات نخست مطرح کردندچون اینگونه برخوردها با قرآن و این روش کار برنامه ی جامع و کاربردی رادر اختیار نمی گذارد که با آن بتوان روابط و مناسبات زندگی را در مسیر درست خود قرار داد چنین نظری دارند.

9 : تا زمانیکه برخورد با قرآن به عنوان تنها مسیر هدایت و راه نجات صورت نگیرد و تلاشها در برداشت از قرآن در این جهت نباشد کارهای تحقیقاتی مختلف پیرامون آن ارزش چندانی ندارند.

10 : تفسیری که مشخص کننده عینی مصداق ها باشد و رابطه ها را دقیقا مشخص کند تا در مسائل پیش رو دچار گمراهی نشویم.  

11 : این صحبت درستی نیست زیرا سطح و جنس سخنان قرآن و مسلئلی که مطرح میکند فرسنگ ها با آنچه در فرهنگ جزیره مطرح بوده و دغدغه ساکنان آنجا بوده با توجه به آنچه که در شعرهای شاعرانشان و دست نوشته های آنان بدست آمده فاصله دارد و هرگز قابل جمع با یکدیگر نیستند.

12. در صورتیکه انسان ضرورت حرکت خویش راتشخیص دهد.

13. نتیجه اینست که باید آیه ها در جایگاه مخصوص خود قرار گیرند و ما بجای اینکه قرآن را یکجا تلاوت کنیم که در این صورت هیچ بهره ای جز سردرگمی نخواهیم برد با توجه به نیازهایمان به سراغ آیات برویم.

14. تفاوت در اینست که تا انسان جاری نشده باشد برداشت صحیحی از عمل جاری شده نخواهد داشت.

15. زیرا نکته اصلی و اساس این نوع نگاه به قرآن ضرورت جاری شدن انسان است.

16. اسلام، ایمان، تقوا، احسان، اخبات، اخلاص، سبقت، رضوان

17. انسان جاری میفهمد که باید به سمت مقصدی خاص در حرکت باشد، به منظور هدفی خاص آفریده شده است و ورود او این به این دنیا برای بهره مندی از یک سری لذت زودگذر و فانی نبوده است.

در ضمن دو سوال:1- (این فرهنگ انسان را باجبرها تحلیل مکند در صورتیکه انسان مجموعه ای از جبرهاست)این جمله یعنی چه؟2-معنی کلمه (اخبات)؟ببخشید دیر شد،یاعلی
پاسخ:
1 2- تلقین عادت و زور
3- جالب بود و نو  آفرین
7 - جالب بود آفرین

عالمانه و دقیق جواب داده بودید احسن لذت بردیم
1- این جمله یعنی حداقل دو سه ساعت توضیح
اما به طور خلاصه
ما جبر هایی داریم که در آنها حق انتخاب نداشتیم مثل 1- وراثت 2 محیط 3 غریزه 4 تعقل و...
خداوند در هیچ کدام از اینها از ما اجازه نگرفت
ما می بینیم که در اینها با یکدیگر متفاوت هستیم مثلا یه کسی می شود پسر آیت الله و کس دیگر می شود پسر بقال و...
اگر بخواهیم اصالت را به هر کدام از این جبر ها بدهیم بسیاری از امور به هم می ریزد
مثلا عدالت خداوند زیر سوال می رود و...
اما اصالت با هر فرد از این جبر ها نیست بلکه اصالت با مجموعه است
یعنی همه این جبرها کنار هم اصالت دارند نه هر کدام جداگانه
یکی از مشکلات ما در تربیت این است که به این افراد اصالت می دهیم نه به مجموعه
مثلا می گوییم بیچاره چون پدر مادرش اینطوری بودند او هم اینطوری شد!!!

2- اخبات یعنی شکسته شدگان کسانی که دیگر از خود چیز جز عجز ندارند
اخبات به تخت سنگ صافی که سطح آن با زمین یکی شده است می گویند
یعنی دیگر هیچ برجستگی ندارد
یکی از کتاب های مرحوم صفائی اخبات نام دارد
۲۱ تیر ۹۲ ، ۱۹:۵۲ کریمی نسل برگزیده

انی ذاهب الی ربی سیهدین

1.به جای اینکه با نورقرآن نگاه کنیم به قرآن نگاه می کنیم وبه جای  درس گرفتن از قران به درس دادن به آن برمی خیزیم وادامه این برخورد بن بست ویأس است.

2.علاوه بر جواب سوال اول چون در خلوت صمیمی خود به آنچه آموخته ایم اعتقاد وباور نداریم ونقش آیه ها به صورتی است که در صورت کم وزیاد شدن اتفاقی برای ما رخ نمی دهد وما اعتراضی نداریم

3.جواب سوال 1و2

4.طوری که در احساس نیاز به قرآن ،وجود آن از نفس کشیدن هم ضروری تر باشد.

5.نیاز به قرآن ضروری تر از نفس کشیدن

6.درک ضرورت نیاز به قرآن

7.ضرورت نیاز به قرآن پشتوانه شکست ها وپیروزی های آینده

8.نگاه نکردن با نور قرآن موجب این میشود که به جای اینکه در قرآن فهم وتدبر شود و هدف از نزول وتحلیل هرآیه شناخته شود به وسیله قرآن نگاه کنیم ومانند بسیاری از مفسران به دنبال این باشیم که دائره المعارف از قرآن تولید کنیم نه فهم ودر ک درست از قرآن بدست آوریم

9.هدف از بررسی آیات قرآن ،این است که انسان به وسیله پدیده ها ومسائل مطرح شده در آیات قرآن به مرکز هستی ئ مالک حقیقی انسان رهنمون شود وهدف شناخت خالق جهان وملکوت است. وهدف از آن انجام تکلیف باشد نه احساس رضایت کامل.

10. تفسیر باید نمونه ها و مصداق های پنهان و یا رابطه ها و هماهنگی های نهفته را توضیح دهد.

11.نه فرهنگ جزیره ونهفرهنگ کشورهایی مثل ایران وروم هیچکدام نمی توانند فرهنگ قرآن را تبیین کنندچون ریشه فرهنگ قرآن در وحی است ولی آن فرهنگ ها ریشه در تخیل و تفکر وتجربه انسان دارند. پس فرهنگئ را با وحی می توان تکمیل کرد نه تبیین.

12.اگر انسان با شناختی که از مفهوم یک آیه و تدبر ونحلیل آن دارد پس به ارزش وجودی خود پی ببرد پس حرکت در این مسیر را آغاز می کند و سمت وسوی او الهی می شود و دیگر از خود و محسور بودن در منیت های خود بیرون میرود وظرف وجودی خود را بیش از این تن می بیند و جریان پیدا می کند و در این راه همیشه یک راهنما ورهبروتکیه گاه اوراهمراهی و دستگیری می کند

13.به نظر من در اینجا می گوید که هر آیه و هر مفهومی از قرآن بایددرجایگاه خود بررسی وتحلیل و نتیجه گیری شود و اینکه می آییم یکجا به آن می پردازیم مناسب نیست چون فقط در این صورت از جنبه آماری بررسی می شود و بدنبال آن افراد دچار غرور و ریا وخیلی از مسائل دیگر می شوند ولی اگر هدف درک صحیح باشد این جایگاه امکان پذیر است.

14.اگر عمل جاری شده باشد وانسان به بلوغ وپختگی لازم نرسیده باشد هیچ گاه نمی تواند در ک لازم را داشته باشد ولی وقتی انسان جاری میشود مفهوم ایه ها به خوبی روشن می شوند انسان باید بتواند مراحل تکامل و رویش خود را طی کند تا بتواند درک صحیح از مفاهیم جاری قرآن داشته باشد.

15.انسان باید اهل تکاپو و جنبش ورشد باشد و سکون ورخوت هیچ گاه نمی تواند به انسان کمک کند تا مفهوم واقعی از آثار وبرکات قرآن و هدف از طرح آیات قرآن را داشته باشد و به هدایت لازم برسد.

16. اسلام .ایمان.تقوا.احسان.اخبات.اخلاص.سبقت.رضوان

17. یعنی محصور نبودن در ظرف زمان ومکان وجاری شدن تا نهایت بندگی ورسیدن به مالک حقیقی انسان
پاسخ:
انشاالله که خیره
تشکر از تلاشتون
۱۶ مرداد ۹۲ ، ۰۴:۲۳ زهرا رحیمی-رجاء
بسم رب النور

1.      زمانی که با کتابی که برای رها کردن از بازیها آمده بازی کنیم و از کوهسار زیبایی که اهل آن از آن نمیگذرند، بگذریم...!

زمانی که احساس کنیم آیه های این کتاب برای ادامه ی زندگی روزمره ی ما آنچنان راهگشا و کاربردی نیست و یا اگر هم هست آنقدر پیچیده و دشوار است که در فهم ما نمی گنجد..! و قرآن با وجود قداست فراوان برای ما فقط در روی سر گذاشتن در شب احیا و بوسیدن جلد و... به کارمان بیاید.. زمانی که قرآن را میخوانیم ولی عمل به آن را در خود نمی بینیم و این مصداق این سخن از مرحوم آیت الله بهجت است که : ما در شبهای احیا قرآن بر سر می گذاریم اما در مقام عمل آیه های حجاب، غیبت، دروغ و کمفروشی و احترام به والدین را زیر پا...

2.      زمانی که برخورد ما با قرآن به نحوی باشد که منجر به برداشت های تحمیلی و زورکی شود.. که این نوع برخورد در ما ریشه ای ندارد و دوامی نمی آورد. علت چنین برخوردی می تواند تعالیم نادرستی باشد که متوصل بر زور و اجبار و فشار و ترس هستند. اینگونه تعالیم زمینه ی نفرت از قرآن را فراهم می کنند هرچند فرد تعلیم بیننده در جوی مذهبی و قرآنی بزرگ شده باشد.

3.      زمانی که جایگاه خود را دربرابر خالق هستی و فرستنده ی قرآن آنقدر نشناسیم که به جای درس گرفتن از آن به درس دادن آن بپردازیم و با رنگ و نیرنگمان قرآن را رنگ کنیم و از ان جلو بیفتیم و بخواهیم به هرگونه به برداشتی تازه از آن دست پیدا کنیم که مبادا از قافله عقب بیفتیم!! تا جایی که آیه ها برای ما زیادی و اضافی جلوه کنند که اگر نباشند چیزی کم نمی شود..

4.      وقتی آنچنان نیاز به قرآن را درک کنیم که از نفس کشیدن "ضروری تر".. شاید منظور از"ضروری تر" این باشد که با چند لحظه نفس نکشیدن میتوان زنده ماند ولی لحظه ای بدون قرآن هرگز.. باید به این درک برسیم

5.      ضابطه. به قول استاد "در کوچکترین حرکت ها بزرگترین رابطه ها وجود دارد و در این جهان که علم نظامش را تجربه کرده، نمی توان ولنگار بود و شلنگ و تخته انداخت" رابطه ها به ضابطه نیاز دارند... و باید بدنبال پیدا کردن این ضابطه بود

6.      تعریف از خود نباشه.. بدنبود*

7.      در بن بست،  راه آسمان بازاست، کافی است پرواز بیاموزی..

8.      اگر قرآن به عنوان موضوع و هدف کار قرار بگیرد  و ما در پی رسیدن به آن، این سوال پیش می آید که: با چه وسیله ای باید به این هدف رسید؟! مگر قرآن نوری نیست که به خاطر روشن کردن قدر ما و راه دراز ما نازل شده و باید با آن ببینیم نه اینکه به آن خیره شویم؟

و به فرموده ی امیر مومنان: "دریایی است که تشنگان ان آبش را تمام نتوانند کشید، و چشمه ایست که آبش کم شدن ندارد. محل برداشت آبی است که هرچه از ان برگیرند کاهش نمی یابد. منزلی است که مسافران راه آن را فراموش نخواهند کرد، و نشانه هایی است که روندگان از آن غفلت نمی کنند"

پس برای کشف و تحلیل حقیقت قرآن چه وسیله ای بهتر از خود قرآن؟ قرآن آمده تا با آن حرکت کنیم، تا در مسیر آن گام برداریم.. اگر قرآن به جای اینکه راه ما باشد هدف ما قرار گیرد بهترین نعمت برای حرکت را از دست داده ایم.. قرآن خودش یک راه روشن است که برای رسیدن به حقیقتی والاتر نازل شده

9.       هدف از مطرح کردن نشانه های علمی در قرآن صرفا این نبوده که ما در آنها بمانیم و به دنبال کشفیات باشیم و به همین بسنده کنیم.. این کارهای علمی اگرچه ارزشمندند ولی ما را از رسیدن به هدف اصلی که رسیدن به باطن اینها و رسیدن ما از مُلک و ملکوت و مَلَک به مالک هستی است، باز میدارد.

10.   تفسیری که رابطه ها و "هماهنگی های نهفته" را توضیح دهد.

 

11.   نه فرهنگ جزیره و نه فرهنگ ایران و روم هیچ کدام نمی توانند فرهنگ قرآن ا تبیین کنند. چون ریشه ی این فرهنگ در وحی است و آن فرهنگ ها در تجربه و تخیل و تفکر انسان ریشه دارند. درنتیجه فرهنگ با وحی تکمیل می شود نه آنکه بتواند وحی را تبیین کند.

 

12.  کافیست انسان خودش را بیشتر از این تلاوت تکرار و زندگی محدود ببیند و به این نتیجه میرسد که "من رونده ام" ... "من نمیتوانم بمانم"

 

13.    تلاوت آیه ها در موضوع و جایگاه آیه ها، این برخورد صحیحی است که بدون تحریف و بدون احتیاج به بازی ها، آیه ها را روشن و مشخص می سازد. و علامت این برخورد صحیح این است که کلمه ها و ترکیب ها و رابطه ها همه مشخص و روشن هستند.

 

14.   جریان عمل کافی نیست.. جریان انسان مهم است. مادام که تو جاری نشده باشی قرآن را احساس نمی کنی، هرچند که در میدان عمل باشی. تا انسان جاری نشود آیه ها روشن نمی شوند.

 

15.   احتمالا این سوال باید ریشه ی روانشناسی داشته باشه...! یه سری سوالا تو ذهن آدم یه درگیری هایی ایجاد میکنند که میتونند مقدمه ی یه حرکت باشند.. فکرکنم این از این نوع سوالا بود..

 

16.   از اسلام تا ایمان تا تقوا تا احسان تا اخبات تا اخلاص تا سبقت تا رضوان و ...

 

17.   وقتی انسان خودش را فراتر از زندگی محدود دید به این نتیجه میرسد که من نمی توانم بمانم... من رونده ام... و این آغاز حرکت اوست.. آنجا که میگوید: انی ذاهب..، جریان پیدا میکند.. و این جریان رویش انسان است.. منزل به منزل تا رضوان.. پله پله تا ملاقات خدا...

 


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">