مرصوص کاشان

دانشجویان مرصوص

مرصوص کاشان

دانشجویان مرصوص

                          استمداد از تفکر برای تغییر نگره های پسین ذهن




به ادامه مطلب مراجعه نمایید



در قسمت قبل به این نکته اشاره کردیم که خداوند می فرماید ما برای هدایت انسان چیزی را فرو گذار نکرده ایم، یعنی تمام آنچه که انسان برای هدایت لازم داشت را برای او آوردیم اما او خودش اقدامی نمی کند.

مقداری در این مورد توضیح دهم

یکی از وسوسه ها و القائات (باورهای کاذبی که به عنوان گزاره های همیشه صادق در پس ذهن ما جا کرده است و جزء مبانی فکریمان می شود) شیطان (با تمام مصادیق و جنودش که امروز در فرهنگ مدرنیته تجلی کرده است) این است که ما برای هدایت شدن ابزارهای لازم را نداریم اما برای گمراه شدن و به خطا رفتن قوای و زمینه های بسیاری برای ما فراهم شده است.

قوه غریزه با تمام مصادیقش از شهوت گرفته تا غضب و... آنچنان فعال می شود که گمان می کنیم هیچ چیز جلو دارش نیست، گه گداری این وجدان و فطرت دادی می زنند که کجا می روی؟ و دوباره پس از مکثی کوتاه برای ساکت کردن وجدان، به راه خود ادامه می دهد.

تنها عاملی که در حیطه اخلاق می تواند جلوی تمایلات غریزی را بگیرد، تفکری است که ما را به تعقل برساند. و الا هر فعالیت غریزی دیگری که بخواهد در موازات آن انجام شود مردود است و راه به جای نخواهد برد.

این حرف ها را می زنم تا بتوانم چنین نتیجه بگیرم در دنیای امروزی که شیطان با تمام قوایش ظهور و بروز یافته تنها راه زمین زدن آن در حیطه شخصی و درونی هر فرد توجه بیشتر به قوای فکری است.

برای اینکه بتوانیم تفکر را برای افراد درونی کنیم می بایست تفکر را در جامعه و فعالیت های اجتماعی نیز درونی کنیم.

یعنی فعالیت هایی انجام دهیم و روش هایی را آموزش دهیم که موجب بارورتر شدن و ملکه شدن قوای فکری شود.

در آیاتی که در پست قبل به آنها اشاره کرده بودم خداوند موضوعاتی را برای ملکه شدن قوای تفکر بیان کرده بود.

و این کار یعنی اینکه تفکر خواه یا ناخواه در وجود ما اتفاق می افتد اما اغلب موضوعاتی که ما در مورد آن تفکر می کنیم و استنتاج می کنیم موضوعاتی است که قوه وهم و خیال با کمک دنیا برای مطرح می کنند.

برای اینکه بتوانیم به جنگ این دو برویم (یعنی قوه وهم و جلوه گری دنیا) قرآن روش بسیار جالب دارد!!!

قرآن می فرماید خود این دو موضوع تفکر تو هستند.

یعنی برای مبارزه و کنترل این دو،  در مورد خودشان فکر کن!!!

مثلا در زمانی که دنیا برایت جلوه گری می کند اگر در مورد ماهیت آن فکر کنی به راحتی بر آن غلبه خواهی کرد.

تا اینجای بحث مشکلی نیست و اکثرا به آن پرداخته اند

اما مشکل از آنجا شروع می شود که می پرسیم چگونه فکر کنم و در مورد چه فکر کنیم؟؟؟

یعنی چه تفکری داشته باشم که آن تفکر قدرتی در من ایجاد کند که بتواند رفتارهای من را تغییر دهد؟

برای جواب به این سوال می بایست به نکاتی اشاره داشته باشم.

برای رسیدن به این مهم اول از همه باید به این باورهای بسیـــــــــــــــــار مهم برسم که 1- در شما در مورد چیزی فکر می کنید که ارزش فکر کردن داشته باشد و آنقدر پیچیدگی و قائده و قانون و حکمت در مورد آن وجود داشته باشد که شما وقت بگذاری و در مورد آن تامل و تفکری نمایی. 2- دومین باوری که می بایست به آن توجه کنم این است که جهان هستی با تمام حوادثش از چنین خصوصیتی برخوردار است. یعنی تمام حوادث آن مدبرانه بود و در پس هرکدام حکمت های بیشمار و رابطه های بسیار است.

حال که این را فهمیدیم به این گام حیاتی توجه بیشتری داشته باشید.

برای اینکه این دو گزاره توحید در وجود ما نهادینه شود و جای خودش را نگره های شرک آمیزی که قوه خیال و شیطان در پس ذهن ما شالوده ریزی کرده اند جا عوض کند می بایست با کمک از قوه تفکر فعالیت هایی را داشته باشیم.

قبل از اینکه به این فعالیت ها اشاره کنم تذکری را عرض می کنم.


 

تذکر: رفتارهای ما تابع نگره ها و باورهایی است که در لایه های زیرین ذهن، جا خوش کرده اند و تا آن لایه های زیرین اصلاح نشوند رفتارهای غلط ما ادامه خواهد داشت.

این لایه های زیرین گاهی اوقات با بلاها و مشکلات برای ما نمایان می شوند مانند مواردی که در مشکلات و بلاها لب کفر و شرک باز می کنیم و می گوییم چرا اینقدر من بدبختم کاش دنیا نیامده بودم و این همه سختی را نمی دیدم!!!

اگر اهل تفکر باشم و این جمله را واکاوی نمایم خواهم فهمید که لایه پنهان این جمله (که خودش را نشان نمی دهد و به همین دلیل من به آن توجه نمی کنم و یا اگر به من تذکری دهند که توجه به آن بکنم، می گویم قصد من این نبود،!! ) این است: آن کسی مرا خلق کرد، خلقتی حکیمانه نداشت! آنقدر نابخردانه مرا آفرید که من متوجه این خلقت عبس شدم اما او هنوز که هنوز است متوجه نیست! چرا که اگر متنبه بود مرگ مرا می رساند! (توجه: این آرزوی مرگ نه به دلیل شوق ملاقات حضرت حق که مرگ را تولدی دیگر برای دیدار او بداند بلکه به دلیل این است که مرگ را نابود شدن می پندارد تا بتواند با نیستی خود از این مشکلات و بلاها رهایی یابد)

مثالی دیگر

پشه ای روی دستم می نشیند و خونم را می مکد، مگسی در اتاق دور می زند و بارها روی سر و صورتم می نشیند به صورتی که کلافه می شوم، سوسکی پرواز می کند و روی لباسم می نشیند.

در همین حوادث ساده این چنینی خداوند شرک و کفر مرا بیرون می ریزد!!!!

شاید بپرسید چگونه؟

وقتی که از به خاطر پشه می سوزم و به خاطر مگس کلافه می شوم و برای سوسک می ترسم و لرز می کنم چنین جمله ای را مناجات گونه!!!! می گویم:

خدایا اینا چیه آفریدی؟ سوسک رو چرا آفریدی؟ واقعا چندش آوره!!!!!!

این جمله هم مانند جمله قبلی از ریشه ها و نگره های کفر آمیز پنهان تغذیه می کند که می بایست این لجن های اعتقادی را بیرون کشید تا به زلالی رسید.

درسته سیدالشهدا با یزید می جنگد و در روز عاشورا به دست لشکر عمر سعد بلاها می بیند و آنها را لعن و نفرین می کند اما حتی برای یک مرتبه به خدا اعتراض نمی کند که این کی بود تو آفریدی؟؟؟

وقتی من حسین هستم تا در اوج پاکی پرستشت کنم این جونورها را می خواستی چه کار؟؟؟

حال تو می توانی سوسک و پشه و مگس مزاحم را بکشی اما نمی توانی کفر بگویی و مخلوقات او را عبس فرض نمایید.

 

 

 با این تذکر می بینیم که در لایه های زیرین ذهن ما چه کفر و شرک ها که نخوابیده است. اما گفتیم برای اینکه این نگره های شرک آمیز جای خوش را گزاره های توحیدی که مطرح کردیم بدهد می بایست فعالیت هایی را انجام دهیم.

اما آن فعالیت ها چیست؟ و با چه ابزاری؟

ابزارش تفکر است اما چگونه؟

در قالب نظر، جواب دهید

 نتیجه این پست: اهمیت تفکر برای تغییر نگره های پسین ذهن

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۳۰
بنیان مرصوص

نظرات  (۲)

۰۳ آذر ۹۲ ، ۱۴:۱۵ جوان مرصوص
سلام علیک
خداقوت
اول درمورد شرک و کفر و... که گفتید؛ من خودم این مسئله را قبول دارم که نباید این حرف را زد حتی به پشه و مگس و ... اما عموما انسان هایی که این گونه می گویند به این معنی نیست!
اما این که چگونه تفکر کنیم مطمئنا لازمه ی آن مکانی خلوت و ... نیست بلکه اولین گام فکر می کنم ساکت کردن مغز است و بعد توجه در تمام فعالیت ها تا آنجا که  سیب های گندیده هم توجه ما را جلب کند 
ولی این را هم می دانم که آخرش به این میرسیم که خدایا هیچ نفهمیدیم خودت ما رو کمک کن!!
ببخشید صریح نوشتم! اما کامل نبود ؛ انشاالله بعد امتحانم بیشتر و بهتر فکر می کنم!
پاسخ:
سلام علیکم
این یه مثال بود و البته واقعی
اما هنگام بلاها غالبا اینگونه حرف می زنند
آدم خود واقعی اش را هنگام بحران ها نشان می دهد
مانورها که یادتان هست؟!
در مورد تفکر خیلی دوست دارم بیشتر بنویسم اما امسال یه پروژه ای در یکی از حوزه های علمیه تهران قبول کردم که تمام وقتم را گرفته
اما بازم تلاشم را می کنم

۱۴ آذر ۹۲ ، ۲۱:۴۳ گروه کوثر

سلام علیکم

استاد! با توجه به وضعیت کنونی طرح و البته بی میلی تدریجی برخی از رفقای اهل مرصوص به روند کنونی، احساس وظیفه کردیم  پس از هم ا ندیشی  اعضای گروه این چند خط را بنویسیم، امید که این پیشنهادات کمکی باشد به پویایی هر چه بیشتر.


1-     تمرین ها بازه زمانی معین داشته باشند، به طور مثال هر تمرین 20 تا 25 روز فرصت پاسخگویی داشته باشد و در نهایت پس از یکماه جمع بندی شده و همه نظرات در این بازه زمانی تائید شود. (البته این بدین معنی نیست که فایل تمرین به طور کلی بسته شده و رفقایی که موفق به ارسال تمرین نشده اند، جا بمانند!)

2-     در صورت امکان  استاد غیبت ها و تاخیرهای طولانی خودشان را خبر دهند! تا عدم حضور استاد  برای اعضا گمانه زنی هایی همچون بی میلی و عدم وقت گذاری ایشان را به دنبال نداشته باشد!

3-     نظرات زودتر تائید شود! و یا اگر استاد در دسترس نیستند اوقات حضورشان را اطلاع بدهند ( به طور مثال: رفقا آخر هفته ها منتظرنمایش پاسخ هایشان باشند) که هرروز به امید مطلب جدید یا تائید نظراتشان مرتب به وب سر نزنند ولی... این رو آمار بازدید از سایت هم نشان میدهد که آمار بالایی است.

حتما نمایش زودهنگام نظرات یا همراه با زمان بندی معین، موجب میشه تا اهالی مرصوص از فضای موضوع و تمرین مربوطه دور نشوند...

به قول یکی از مرصوصین چه بسا این تاخیر در تائید نظرات باعث بی میلی به پرسش ها و ارسالهای بعدی اعضا شود! (نمونش تمرین قبلی که پس از یکماه هنوز اثری از نظراتش نیست!!)

4-     بنا بر این بود که دست کم ماهانه جلسات حضوری با استاد برقرار باشد که هنوز مزه آن یک جلسه برای ما باقیست! حتی اگر چندنفر هم حضور داشته باشند حداقل این خود عاملی است برای حفظ همان چند نفر...

5-     تمرین ها بسیار عالیست ولی گاهی اوقات نیاز به شفاف سازی و یا ساده سازی  بیشتری دارد، برای مثال همین تمرین آخر...


در آخر باید بگویم آنچه که بیان شد نشان از اهمیت طرح و ادامه هر چه پرشورتر آن برای همه ماست! امید که گروه های دیگر هم آنچه که در ذهن دارند بنویسند تا به یک تصمیم گیری های مشترک برسیم، انشاالله.

پاسخ:

سلام علیکم

استاد! با توجه به وضعیت کنونی طرح و البته بی میلی تدریجی برخی از رفقای اهل مرصوص به روند کنونی، احساس وظیفه کردیم  پس از هم ا ندیشی  اعضای گروه این چند خط را بنویسیم، امید که این پیشنهادات کمکی باشد به پویایی هر چه بیشتر.

سلام علیکم و رحمت الله

درخدمتیم

1-     تمرین ها بازه زمانی معین داشته باشند، به طور مثال هر تمرین 20 تا 25 روز فرصت پاسخگویی داشته باشد و در نهایت پس از یکماه جمع بندی شده و همه نظرات در این بازه زمانی تائید شود. (البته این بدین معنی نیست که فایل تمرین به طور کلی بسته شده و رفقایی که موفق به ارسال تمرین نشده اند، جا بمانند!)

چشم

انشاالله حداکثر یک ماه

البته مطمئن باشید به محض اینکه فرصتی ایجاد شود حتما زودتر این کار را خواهم کرد

2-     در صورت امکان  استاد غیبت ها و تاخیرهای طولانی خودشان را خبر دهند! تا عدم حضور استاد  برای اعضا گمانه زنی هایی همچون بی میلی و عدم وقت گذاری ایشان را به دنبال نداشته باشد!

بازم چشم

اولین آن را اعلام می کنم

در ایام اربیعن نیستم انشاالله نائب زیاره هستیم کربلا

3-     نظرات زودتر تائید شود! و یا اگر استاد در دسترس نیستند اوقات حضورشان را اطلاع بدهند ( به طور مثال: رفقا آخر هفته ها منتظرنمایش پاسخ هایشان باشند) که هرروز به امید مطلب جدید یا تائید نظراتشان مرتب به وب سر نزنند ولی... این رو آمار بازدید از سایت هم نشان میدهد که آمار بالایی است.

حتما نمایش زودهنگام نظرات یا همراه با زمان بندی معین، موجب میشه تا اهالی مرصوص از فضای موضوع و تمرین مربوطه دور نشوند...

به قول یکی از مرصوصین چه بسا این تاخیر در تائید نظرات باعث بی میلی به پرسش ها و ارسالهای بعدی اعضا شود! (نمونش تمرین قبلی که پس از یکماه هنوز اثری از نظراتش نیست!!)

علت تاخیر در نظرات این بود که می بایست تک تک آنها را مطالعه کنم و جواب دقیق بدهم

همان طور که مخاطب برای این کار وقت می گذارد می بایست برای تلاش او احترام بگذاریم و کیلویی جلو نریم

به همین دلیل فرصت نمی شد

4-     بنا بر این بود که دست کم ماهانه جلسات حضوری با استاد برقرار باشد که هنوز مزه آن یک جلسه برای ما باقیست! حتی اگر چندنفر هم حضور داشته باشند حداقل این خود عاملی است برای حفظ همان چند نفر...

با این پیشنهاد موافقم

اگر بخواهید کار ثمر بدهد راه حلش همین است که فرمودید

فضای مجازی هیچ وقت به تنهائی کفایت نمی کند

اگر مسئولین نهاد بپذیرند در خدمت هستم

5-     تمرین ها بسیار عالیست ولی گاهی اوقات نیاز به شفاف سازی و یا ساده سازی  بیشتری دارد، برای مثال همین تمرین آخر...

پست آخر تمرین بخصوصی نداشت سوال ها را برای بر انگیخته شدن تفکر گفته بودم

اما بازم چشم

در آخر باید بگویم آنچه که بیان شد نشان از اهمیت طرح و ادامه هر چه پرشورتر آن برای همه ماست! امید که گروه های دیگر هم آنچه که در ذهن دارند بنویسند تا به یک تصمیم گیری های مشترک برسیم، انشاالله.

ممنون از پیگری تون انشاالله که با برکتی خدا به عمر و وقتمون بده بتونیم تلاش بیشتری بکنیم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">