گام جدید(تفکر)
شرمنده از این همه تاخیر و عذرخواهی بابت بد قولی ها
البته این بی توفیقی ها بی دلیل نبوده و بنده از شرح آن خودداری می کنم تا اطاله کلام نشود.

برخی دوستان نظر داده بودند که:
حاج آقا لطفاً یک فکری برای این وضعیت کنید. سیر خیلی کند پیش می رود. اسفار ملاصدرا که نمی خواهیم بخوانیم.
به ادامه مطلب مراجعه نمایید
جواب: بله درسته ما اسفار ملاصدار نمی خوانیم، ما تفسیر سوره حمد را می خوانیم، یعنی یه جورایی با قرآن کار می کنیم منتهی با ادبیات و روش مرحوم صفایی به همین دلیل دقت و تامل لازمه کار است.
همان طور که قبلا عرض کردم کمیت و تعداد کتاب مهم نیست که بگوییم ما یک دور آثار فلانی را خواندیم یا یک دور قرآن خواندیم، اگر ما در کتاب های اولیه بتونیم تسلط بر روش و تامل در برداشت را پیدا کنیم بقیه کتاب ها را بسیار سریع تر و پر بار تر به اتمام می رسانیم(البته در جاهایی هم تعمق در کتاب و متن روا نیست و می بایست حتی متون سنگین را به صورت سطحی مرور کرد )
حال بازگشتی مجدد به کتاب صراط داریم و برای اینکه بتونیم بهره بیشتر ببریم در مورد یکی از کلید واژه های مهم این کتاب که در آیات قرآن هم به طور مکرر به آن اشاره شده است می پردازم.
تــــــــــــــفکر
قبل از اینکه در مورد آن توضیح دهم می بایست به ضرورت طرح آن بپردازم.
چرا تفکر؟ چرا تعقل نه؟ چرا چیزهای دیگر نه؟
جواب مفصل به این سوال را انشاالله در اولین جلسه حضوری که در مهر ماه برگذار می شود(حوالی شب حیات)
خدمتتان عرض خواهم کرد.
اما به طور اجمال این است:
یکی از دغدغه های مهم من جوان مذهبی در دنیای امروز این است که چه کنم گناه نکنم؟ چه کنم تا قربی پیدا کنم؟
محیط دنیای امروز به گونه ای شده است که دیگر با کارهای فرهنگی که در آن تلقین، تشویق، تهدید، تنبیه و... باشد نمی شود کاری کرد!
با صرف جذاب سازی برنامه های صدا و سیما نمی توان به جنگ غول های مدرنیته رفت!
با صرف کارهای فرهنگی مثل اردوهای راهیان نور و... نمی توان تربیتی استوار داشت.
بذری را که من با سفر مشهد در دل دانشجو می کارم، هنوز به شهرش نرسیده، جلوهای دنیای مدرن بیرون کشیده و خوراک موشها می شود.
مانند لباس کهنه ای شده ایم ، که از هر طرف بخواهی بدوزی از طرف دیگر در می رود!
دنیای امروز دنیایی هست که در آن همه مرزها برداشته شده است، اگر قبلا ماهواره ها مرزی نمی شناختند امروز
ابزارهای مدرن تری به میان آمده است که تمام هویتم را اسیر خود می سازد و...
امروز در دانشگاه همان سخنانی را می شنوم که در شب گذشته شبکه های بهائی در ماهواره ها بر علیه دین و حکومت و... می زنند، امروز استاد من بدون هیچ هزینه و درک صحیحی، مبلغ بهائیت می شود و بر اساس منطق آنان تحلیل می کند.
و هزار و صد مشکل دیگر
نمی گویم فعالیت های فرهنگی مثل سفر به جنوب و مشهد، و برگذاری نمایشگاه نداشته باشیم.
اینها خوب است اما خیلی خیلی کم است مثل این می ماند که جنگل وسیعی در حال سوختن است و من با آب نعلبکی می خواهم آن را خاموش کنم!
بله زیارت امام رضا اقیانوس بی نهایت است اما برای وجود و ظرفهایی که بزرگ باشند، نه برای من که هنوز نعلبکی هم نشده ام.
حال در این دنیای امروز چه باید کرد؟
می بایست تندُ تند سیر مطالعاتی برای دانشجو گذاشت؟ و او را با چهارتا کتاب سر گرمش کرد؟ و او نجوییده کتاب ها را قورت دهد و جز غرور و نا امیدی چیزی برایش نماند!
دلش خوش باشد که در فلان سیر مطالعاتی شرکت کرده ام! اما وقتی ازش می پرسی بهره ات کو؟ چیزی جز مفاهیم ندارد که تحویل دهد!!(تازه اگر خوب خوانده باشد و حفظ کند)
ما به دنبال تلنبار کردن مفاهیم در ذهن نیستیم. مفاهیمی که فقط در ذهن هستند و هیچ حقیقت خارجی برای من درست نکرده اند!
آنچه امروز می بایست بیشتر و بیشتر به آن توجه داشت این است که قدری در دست از خواندن بر داریم!
مشکل ما با بیشتر و بیشتر خواندن حل نمی شود.
ما می بایست فرصتی برای تفکر داشته باشیم.
می دانید دنیای مدرن امروز چه چیز را از من می گیرد؟
دنیای مدرن امروز حیاء را نمی گیرد، غیرت را نمی گیرد، خدا را نمی گیرد و....
دنیای مدرن امروز فرصت های برای تفکر را می گیرد
دنیای مدرن امروز آنقدر تنوع و حق انتخاب برای من درست می کند که هیچ وقت فرصت فکر کردن نداشته باشم.
دبیرستانم که تمام می شود فکر نکرده کنکور می دهم، گمان می کنم گمشده من در دانشگاه و یا حتی حوزه است،
دانشگاه آنقدر تنوع دارد که هیچ فرصتی برای تفکر من نمی گذارد.
این تنوع در همه حوزه ها است(درسی، علمی و....)
نمی گویم به دانشگاه نرویم
می گویم فرصتی ایجاد کنیم و تفکر کنیم!
وقتی می گوییم تفکر همه مدعی می شوند که خوب ما هم با فکر و مشورت آمدیم.
و اینجا نقطه درگیری ما است!
آنچه ما انجام می دهیم تخیل های تفکر گونه است.
تخیل ذات مدرنیته است
جلوه هایی از آن را در فیلم ها می بینید و وحی سالها قبل ذات مدرنیته را برای من بیان کرده است که دنیای بدون آخرت سراب است!
از دانشگاهش تا...
در چنین دنیا و محیطی ما می بایست ابتدا مهارت تفکر را بر اساس وحی بیاموزیم و فرصت هایی را برای آن ایجاد کنیم آنگاه خواهیم دید در همین دنیای امروز، بنیان مرصوص ها برای حضرت ساخته خواهند شد.
کسانی که ریشه هایی به عمق تاریخ دارند و با جلوه های دنیا و شبهات آن از پای نمی افتند و تسخیر نمی شوند.
برای اینکه شروع مجدد و پر برکتی داشته باشیم یه تمرین برایتان دارم
انشاالله به سرگروه ها اطلاع دهید و بقیه دوستان را هم خبر کنید.
تمرین
17 مرتبه ریشه واژه فکر در قرآن آمده است.(البته 18 اما آن یک مورد معنای دیگری دارد)
بنده آدرس این آیات را در اختیار دوستان قرار می دهم انشاالله مراجعه می نمایند و این آیات را به شیوه ای عرض می کنم به صورت مــــــکرر قرائت می کنند. (فایل آیات به همراه ترجمه در ذیل همین پست وجود دارد البته بهتر است به قرآن مراجعه نمایید و آیات قبل و بعد را هم مورد تامل قرار دهید)
1: ترجمه هر آیه را می خوانیم و با متن عربی تطبیق می دهیم
هنگام قرائت خواندن سعی در تصور صحیح و فهم آیه داشته باشیم.
2: با توجه به خصوصیتی که متن قرآن دارد هر چقدر بیشتر با آن انس بگیریم و قرائت کنیم، برای ما بیشتر مکشوف خواهد شد. به همین دلیل تا چند روز، روزی دومرتبه این کار را ادامه دهیم.
اگر این کار را انجام دهید خواهید دید فهمی که شما در روز چهارم دارید بسیار دقیق تر و عمیق تر از روز اول شده است، شاید در روز اول از آیه لذت نبرم اما هنگامی که برای من مکشوف شود از تکرار آن لذت خواهم برد.
3: بعد از اینکه تا چند روز(حداقل 4 روز) آیات را تکرار کردم، آیاتی که برای شما پیام بیشتر داشته ولذت بخش بوده را در نظرات همین پست به همراه مشخصات برای ما ارسال نمایید تا گام بعدی را برداریم.
دانلود پی دی اف
سلام علیک
بابت دعوت ممنون
انشاالله برسم بخوانم !!