مرصوص کاشان

دانشجویان مرصوص

مرصوص کاشان

دانشجویان مرصوص

ادامه بحث تفکر( قسمت اول)

دوشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۴۳ ق.ظ

چند نکته کلیدی پیرامون تفکر با توجه به آیات قرآن


تفکر در قرآن تعریف نشده است چرا که همه انسانها آن را دارا می باشند و به صورت پیوسته از آن استفاده می کنند.

به ادامـــه مطلب مراجعه نمایید


در قرآن تفکر را ابزاری می داند که هم می تواند در جهت مثبت از آن استفاده کرد و بهره برد و هم در جهت منفی( سوره مدثر، ایه 18: إِنَّهُ فَکَّرَ وَ قَدَّرَ. ترجمه آقای مکارم: او (براى مبارزه با قرآن) اندیشه کرد و مطلب را آماده ساخت)

البته آنچه در جهت منفی استفاده می شود دیگر تفکر نیست که تفکیر است، یعنی تفکر اسیر قوه واهمه و خیال شده و گمان می کند که فکر می کند.

نکته مهمی دیگری که در آیات مطرح شده به نظر می آید این است که خداوند تفکر را برای عده ای خاص مطرح نکرده، مثلا نفرموده کسانی اهل تقوا باشند می توانند فکر کنند و یا کسانی که جزء محسنین باشند می توانند فکر کنند و...

بلکه با خود فعل فکر دسته بندی درست کرده و فرموده قومی که اهل تفکر هستند!

قوم (قام یقوم) یعنی کسانی که متصدی و قیام کننده کارهای عده ای از انسانها هستند، به همین خاطر در برخی از کتب لغت می گوید قوم به جمعیت مردان یک قبلیه گفته می شود چرا که آنها قیام کننده و متصدی امورشش(خورد و خوراک، امنیت و...) بقیه قبیله(زنان و کودکان) هستند. (مفردات راغب،690)

به همین دلیل لغت شناسان قوم را به مردان و زنانی که متصدی امور بقیه می شوند می گویند(قاموس، 6/67) چون اینان برای امور بقیه قیام کرده اند، حال این امور می تواند رفاهی، فرهنگی و... باشد.

پس در گام اول نسبت به این ایات چند چیز را دریافت کردیم که مهم ترین آن این بود که خداوند در 7 آیه از این آیات می فرماید اینها را برای کسانی می گویم که برای تفکر قیام کرده اند و می خواهند متصدی این امر بشوند.

واژه دیگری که لازم است در این آیات به آن اشاره کنم، کلمه آیات (جمع) و آیه (مفرد) است، معنی دقیق این کلمه چیست؟

اصلش از ایّ است، یعنی ظاهری که علامت و نشان برای چیز دیگری است که آن چیز ظاهر نیست و آیه می خواهد به وسیله این ظاهر آن مخفی و باطن را نشان بدهد.

حال اگر کسی می خواهد از این علامت ها و ظواهر به آن مخفی و باطن برسد ابزارش قیام برای تفکر است.

خداوند از باب لطفش ما را سر درگم نذاشته که قوه تفکر را بدهد بعد ما را یله و رها کند! خداوند می فرماید: من برای تو از هر نظر لقمه را آماده کردم فقط تو آن را قورت بده و هضم کن همین!!

حال این لقمه آماده چیست؟

آیه هایی را فرستاده ام و آنها را در نظام تکوین قرار داده ام، به تو نگفتم برو این آیه ها را پیدا کن بلکه دست تو را گرفتم و بردم از نزدیک آیات را به تو نشان دادم که در این هفت آیه خداوند همین کار را انجام داده که ای قومی که برای تفکر قیام کردید بی خود به دور خود سر در گم نشوید این هفت آیه را بگیرید و برای شروع از همین ها آغاز کنید.

باتوجه به این توضیحات ، این هفت آیه را موضوع بندی می کنم و یه بار دیگه به آن اشاره می کنم تا قیام کنندگان برای تفکر به آن توجه داشته باشند.

موضوع اولی که قیام کنندگان برای تفکر می بایست برای تفکر به آن نظر داشته باشند شناخت دقیق و صحیح ماهیت حیات دنیا است. یعنی کسانی که هیچ بهره ای از حیات غیبی و اخروی ندارند.

إِنَّما مَثَلُ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا یَأْکُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ حَتَّى إِذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّیَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَیْها أَتاها أَمْرُنا لَیْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصیداً کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (24 یونس)

مثل زندگى دنیا، همانند آبى است که از آسمان نازل کرده ‏ایم که در پى آن، گیاهان (گوناگون) زمین- که مردم و چهارپایان از آن مى‏ خورند- مى ‏روید تا زمانى که زمین، زیبایى خود را یافته و آراسته مى‏ گردد، و اهل آن مطمئن مى‏ شوند که مى‏ توانند از آن بهره‏مند گردند، (ناگهان) فرمان ما، شب‏ هنگام یا در روز، (براى نابودى آن) فرامى‏ رسد (سرما یا صاعقه ‏اى را بر آن مسلّط مى ‏سازیم) و آن چنان آن را درو مى ‏کنیم که گویى دیروز هرگز (چنین کشتزارى) نبوده است! این گونه، آیات خود را براى گروهى که مى‏ اندیشند، شرح مى ‏دهیم! (24)


موضوع دوم در این بخش به سه آیه اشاره می شود که می فرماید اگر شما فقط به زمین نگاه کنید و نخواهید نگاهی به آسمان داشته باشید باز در همین زمین محدود آیاتی است که پنهان ها و مخفی های این عالم را به شما نشان می دهد البته اگر اهل تفکر باشید.


وَ هُوَ الَّذی مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فیها رَواسِیَ وَ أَنْهاراً وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فیها زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهارَ إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (3 رعد)

و او کسى است که زمین را گسترد و در آن کوه‏ ها و نهرهایى قرار داد و در آن از تمام میوه‏ ها دو جفت آفرید (پرده سیاه) شب را بر روز مى ‏پوشاند در این ها آیاتى است براى گروهى که تفکر مى‏ کنند! (3)

یُنْبِتُ لَکُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّیْتُونَ وَ النَّخیلَ وَ الْأَعْنابَ وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (11 نحل)

خداوند با آن (آب باران)، براى شما زراعت و زیتون و نخل و انگور، و از همه میوه‏ ها مى‏ رویاند مسلماً در این، نشانه روشنى براى اندیشمندان است. (11)

ثُمَّ کُلی‏ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُکی‏ سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلاً یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فیهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (69 نحل)

سپس از تمام ثمرات (و شیره گلها) بخور و راه‏هایى را که پروردگارت براى تو تعیین کرده است، براحتى بپیما! «از درون شکم آنها، نوشیدنى با رنگ هاى مختلف خارج مى‏شود که در آن، شفا براى مردم است به یقین در این امر، نشانه روشنى است براى جمعیّتى که مى‏ اندیشند. (


موضوع سومی که برای تفکر مطرح می شود، بحث نفس و خویشتن است؛ این موضوع خود به دو بخش تقسیم می شود

بخش اول در مورد زوج نفس است؛ و زوج در لغت یعنی، چیزی که برای بقاء خود نیازمند برنامه ای خاص است که به آن نمی رسد مگر اینکه همراه با جفتی باشد که به آن زوج گویند مثل شب و روز که در کنار هم معنا پیدا می کنند و هدف خلقت آنها کامل می شود.(در مورد این تعریف با دقت تفکر کنید)

می فرماید برای شما زوج هایی افریدیم تا با آنها به سکونت و آرامش برسید(نه به دنیا و پول و زیبائی) و برای اینکه وسیله رسیدن به سکونت و آرامش را اشتباه کسب نکنیم می فرماید آن وسیله مودت و رحمت است.

وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (21 روم)

و از نشانه‏ هاى او اینکه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد در این نشانه‏ هایى است براى گروهى که تفکّر مى کنند! (


بخش دوم از موضوع سوم پیرامون تفکر در نفس، بحث مرگ جسم و باقی ماندن نفس و روح انسان است که این نیز از شاخه تفکر در نفس می باشد.


اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حینَ مَوْتِها وَ الَّتی‏ لَمْ تَمُتْ فی‏ مَنامِها فَیُمْسِکُ الَّتی‏ قَضى‏ عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْأُخْرى‏ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (42 زمر)

خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض مى ‏کند، و ارواحى را که نمرده ‏اند نیز به هنگام خواب مى ‏گیرد سپس ارواح کسانى که فرمان مرگشان را صادر کرده نگه مى ‏دارد و ارواح دیگرى را (که باید زنده بمانند) بازمى ‏گرداند تا سرآمدى معیّن در این امر نشانه ‏هاى روشنى است براى کسانى که اندیشه مى‏ کنند! (


موضوع چهارمی که در این ایه مورد بحث قرار گرفته انسان به صورت کلی است، خداوند برای اینکه بخشی از ارزش او را به وی یاد آور شود می فرماید بابا آنچه در آسمان و زمین است به خاطر تو آفریده شده است نه اینکه تو را به خاطر آنها آفریدم هدف خلقت آنها تو بودی نه اینکه تو با بی فکری آنها را هدف خود بپنداری!


وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً مِنْهُ إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (13 جاثیه)

او آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همه را از سوى خودش مسخّر شما ساخته در این نشانه‏ هاى (مهمّى) است براى کسانى که اندیشه مى ‏کنند! (13)

تمــــرین ها

به نظر شما با توجه به این هفت آیه کسانی که می خواهند برای تفکر قیام کنند و جزء قوم متفکرین باشند به چه چیزهایی باید توجه داشته باشند؟(برای جواب به این سوال آیات را بخوانید و با تامل و تفکر در آیه برداشت های خود را دسته بندی نمایید)

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۷/۲۲
بنیان مرصوص

نظرات  (۱۳)

۲۴ مهر ۹۲ ، ۲۰:۱۹ کاتب سپهر
رب یسر ولا تعسر
سلام علیکم
 اول خیلی تشکر میکنم بخاطر اینکه بنده رو لایق دونسته،به این جمع دعوت کردین،

وم اینکه بنده تقریبا تمامی پست ها رو خوندم ،و انشالله روی دو پست اخر دارم کار میکنم و خواندن کتاب صراط رو هم مجددا شروع میکنم، این برداشتیه که بنده برای شروع کار و ورود به این جمع داشتم ،اما اگه شما چیز دیگه ای مد نظرتونه برای شروع بفرمایین ، اطاعت امرمیکنم.
 
سوم اینکه ماشالله شما اینقدر  فعالین ما نمیدونیم کجا تشریف بیاریم
ولی در جریان وب جنبش و مرصوص و........................ هستم .

یا علی
پاسخ:
سلام علیک
خواهش
انشالله منتظریم

منظور سئوالو به خوبی متوجه نشدم!شما فرمودید:


 "کسانی که می خواهند برای تفکر قیام کنند و جزء قوم متفکرین باشند به چه چیزهایی باید توجه داشته باشند؟  ....برداشت های خود را دسته بندی نمایید   "

در صورتی که در متن به چهار موضوع اشاره کردید و گفته اید:

  "باتوجه به این توضیحات ، این هفت آیه را موضوع بندی می کنم و یه بار دیگه به آن اشاره می کنم تا قیام کنندگان برای تفکر به آن توجه داشته باشند."

یعنی خودتان به نوعی مواردی که باید قیام کنندگان تفکر به انها توجه داشته باشند را بیان و  دسته بندی کرده اید!

با این وصف ما باید دقیقا چکار کنیم ؟!!!!
پاسخ:
سلام علیک
دسته بندی بنده دقیق نیست نمی گویم غلط است بلکه نیاز به اصلاح دارد
چرا دسته بندی بنده را تلقی به درست می کنید
می شود دقیق تر هم دسته بندی کرد کمی فکر کنیم
(یه تمرین عملی برای تفکر)
باسلام خدمت استاد
اگر امکان دارد لطف نمایید و ایمیلتان را چک نمایید
پاسخ:
سلام علیک
بله دیدم فقط شاید چند روزی بکشه تا جواب بدم
شرمندم
نمیدونم نظر قبلیم ثبت شد یا نه برای همین یکبار دیگه مینویسم!

یک سوال  داشتم:
شما فرمودید که " خداوند در 7 آیه از این آیات می فرماید اینها را برای کسانی می گویم که برای تفکر قیام کرده اند و می خواهند متصدی این امر بشوند"
بعد از اینکه چند بار این هفت ایه رو خوندم در معنی این قسمت از ایات که میگه

 " إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ "

متوقف شدم که ایاواقعا منظور از این قسمت, قیام کنندگان برای تفکر است یا قیام کنندگانی که تفکر میکنند
چرا که طبق برداشت بنده در معنی اول هدف از قیام تفکر است و در معنی دوم هدف چیز دیگریست که مثلا میتواند همان قیام برای خدا باشد که در یکی دیگر از 17 ایه با موضوع تفکر اشاره شده بود "ان تقوموا لله"
و طبق این تعریف این ایات دارای نشانه هایی روشن برای قیام کنندگانی است که اهل تفکر باشند و جواب این سوال "

با توجه به این هفت آیه کسانی که می خواهند برای تفکر قیام کنند و جزء قوم متفکرین باشند به چه چیزهایی باید توجه داشته باشند" را باید در جای دیگری جست و جو کرد چرا که این ایات نشانه هایی دارد متناسب با  هدف قیام کنندگان !

یه سوال دیگه هم داشتم اینکه حداکثر تا چه زمانی باید به این تمرین جواب بدیم!؟

نمیدونم برداشتم از صحبت های شما تا چه حد نزدیک بوده !ممنون میشم راهنمایی کنید.


پاسخ:
سلام علیک
برداشت قیام کنندگان برای تفکر برداشتی آزاد از آیه بود
آنچه از آیه به طور اصولی برداشت می شود این است که قومی که اهل تفکر هستند
یعنی جمله یتفکرون در مقام صفت است
درست است که هدف خدا است ولی چون ما در محدودیت های عالم ماده هستیم می بایست با این ابزار ها جلو برویم که یکی از آنها تفکر است
برداشتی که از آیه 17 کردید خیلی عالی بود احسن
زمان هم هر چه زودتر بهتر
جواب ها خیلی عالی بود چون ناشی از تفکر بود
بازم احسن
سلام
چیزی که من متوجه شدم اینکه
برای اینکه درست فکر کنیم نیاز است 1 به ماهیت و ذات دنیا توجه داشن=ته باشیم 2 به ایات توجه کنیم تا به عمق برسیم 3 به خویشتن و نیازهامان توجه کنیم 4 به عظمت خود در آفرینش پی ببریم !

-----------------
جالبه !خلاصه جلسه کاشان و این مطلبتون خیلی حالمو خوب کرد باعث شد ذهنم منظم بشه !
اجرکم عند الله!
یا علی !
منتظر مطالب  خ خ خ  جالبتر ون می مونم !
پاسخ:
سلام علیک
همان طور که فرموده بودید شناخت دنیا خیلی خیلی مهم است
مثلا برخی که به خاطر اینکه دنیا را نشناخته اند حتی در انتخاب اهداف هم دچار انحراف می شوند
بقیه نکاتی که گفته بودید هم خوببود
ممنونم
۱۱ آبان ۹۲ ، ۰۰:۲۴ زهرا قلی زاده- گروه کوثر
سلام و خسته نباشید

اولین نکته ای که به ذهن من میرسد این است که راه تفکر باز است و فرصت اندیشیدن به همه داده شده است. هرکس با هر نوع بینش و معرفتی خواه حداقلی و زمینی و خواه آسمانی؛ نشانه ها بر سر راه او بسیار است اگر بخواهد اهل تفکر باشد.

 

میتوان این مسیر تفکر را 2دسته کرد:

 

1-      کسانی که با سیر در آفاق و عالم ماده اهل تفکر می شوند و این بابی میشود تا به حقیقت عالم برسند، همان اشاراتی که آیات سوره های یونس، رعد و نحل دارند.

2-      کسانی که با سیر در انفس به خدا می رسند؛ با  خودشناسی و شناخت نیازهای فطری خود به حقیقت می رسند. (اشاره به آیه 21 سوره روم و 42 زمر)

 

شاید از این دسته بندی بتوان نتیجه گرفت که قیام کننده تفکر، با شناخت درست "انسان" و "جهان" به "خدا" می رسد و در این مسیر است که جهان بینی و نگرش او به زندگی در این عالم شکل می گیرد.

پاسخ:
سلام و خسته نباشید
سلام علیکم

اولین نکته ای که به ذهن من میرسد این است که راه تفکر باز است و فرصت اندیشیدن به همه داده شده است. هرکس با هر نوع بینش و معرفتی خواه حداقلی و زمینی و خواه آسمانی؛ نشانه ها بر سر راه او بسیار است اگر بخواهد اهل تفکر باشد.

 درسته

میتوان این مسیر تفکر را 2دسته کرد:

 

1-      کسانی که با سیر در آفاق و عالم ماده اهل تفکر می شوند و این بابی میشود تا به حقیقت عالم برسند، همان اشاراتی که آیات سوره های یونس، رعد و نحل دارند.

البته این تفکر لایه هایی دارد و ما در مورد لایه رویین آن بحث می کنیم

و خود همین تفکر در آفاق درجاتی دارد

2-      کسانی که با سیر در انفس به خدا می رسند؛ با  خودشناسی و شناخت نیازهای فطری خود به حقیقت می رسند. (اشاره به آیه 21 سوره روم و 42 زمر)

 نکته مهم این است که مگر این نفس چقدر است که نیاز داشته باشیم در آن سیر کنیم؟

شاید از این دسته بندی بتوان نتیجه گرفت که قیام کننده تفکر، با شناخت درست "انسان" و "جهان" به "خدا" می رسد و در این مسیر است که جهان بینی و نگرش او به زندگی در این عالم شکل می گیرد.

احسن نتجه درستی بود

حال این سوال مطرح می شود که چگونه؟

۱۱ آبان ۹۲ ، ۱۷:۲۹ یکی از اعضای سیر صراط
به نام خدا
سلام
بنده این 7 ایه را در یک راستا می بینم و هدف نهایی 6 ایه اول که می نویسم ایه 7 ام است یعنی ایه 42 زمر
بنده ایات را به 3 دسته تقسیم کردم
1 - 24 یونس،3رعد،11و69 نحل،13چاثیه
2  -21روم
3-  42زمر
ایات دسته اول را ایات اعتماد به خداوند ، امادگی برای پذیرش دستورات الهی و فرار از قانون خدا=نرسیدن به اطاعت الهی برای خود تفسیر میکنم
در ایه 24 یونس خداوند طبیعت را مثال میزند که برای همه ی بندگان قابل فهم باشد واین ایه اتمام حجتی است برای انان که که میگوند درک نمیکردیم،مثلا اگر خداوند نابود شدن طبیعت را مثال نمی زد شاید برای بندگان خدا درک نابودی یکباره جهان وفرا رسیدن قیامت به این راحتی نبود
ایه 3رعد نسبت به ایه 24 یونس جزئی تر شده وبه یکی از مثال های مهم طبیعت برای انسان اشاره شده است که ان هم توجه به زوجیت اجزاء طبیعت است( نشان از ان دارد که مسئله زوجیت انقدر مهم است که خداوند در طبیعت برای انسان مثالی می اورد)
ایه 11و 69 نحل به ان اشاره داد  که ما این زوج ها را به حال خود رها نکرده ایم برای انها نعمت ها و شفا را افریده ایم(و این یعنی اعتماد به خداوند)
در ایه 13 چاثیه اشاره به ان دارد که هرچه افریدیم برای انسان است (جهان و همه ی نعمت هایش)
که حال انسان با همه ی این مثال ها ونعمت ها باید راه را پیدا کند برای شایسته رسیدن به خداوند
دسته دوم تک ایه ی 21 روم است که خود به تنهایی راهی است برای رسیدن شایسته به معبود
در این ایه به زوجیت انسان ها اشاره میشود که قبلش خداوند همه چیز را مهیا کرده و جای بهانه ای قرار نداده است با مثال هایی که در طبیعت زده و اعتمادی که به وجود اورده(همه ی جهان را برای انسان مسخر کرده  و رزق و شفا را قرارداده)پس همه چیز مهیاست در جهان برای انکه خداوند ارامش و مودت ورحمت را نصیب ازواج انسانی کند
به نظرم زوجیت طبیعت تنها مثالی است برای انسان که فرق است بین همه ی ازواج و زوج انسان چون مودت ورحمت و ارامش برای انسان است.
دسته سوم هم ایه 42 زمر است که اشاره به روح میکند که قرار است به عنوان ارزشمندترین سرمایه انسان  به اصلش که افریدگارش است بازگردد.حال چه روحی؟ در ایه قبل به ان اشاره کرده که روح ارامش یافته ان هم ارامشی که خود پروردگار بین زوج ها قرار میدهد.

ومهم ترین موردی که خداوند در این ایات مطرح کرده است همان مسئله فهم توحید وقیامت است که برای این امرمثال هایی روشن ذکر کرده ونهایتا راهکاری برای ارامش روح و تکامل و سپس تعالی که همان ازدواج است قرار داده است که با این اتفاق تفاوتی بین همه ی افریده ها وانسان قرار دهد که فرقی باشد به این دارایی انسانی که همه ی جهان را برایش مسخر کرده اند و برای دیدن همه ی این موارد باید تفکری کرد در انچه که روی زمین است تا قیامی باشد برای رسیدن شایسته به معبود


پاسخ:
سلام علیک
دشته بندی خوبی از آیات کرده بودید
اما نکته مهم در مورد تفکر بود
یعنی این آیات چه کمک و راه کاری برای ما در تفکر دارند
موضوعاتی که برای تفکر مطرح شده را چگونه ملموس و جذاب می شود
تشکر از تلاش بسیار خوبتان
۱۷ آبان ۹۲ ، ۱۶:۵۶ فاطمه مسعود - گروه کوثر
بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام
هر چقدر سعی کردم به سوال این تمرین پاسخ بدم نشد چون هر بار که به تقسیم بندی موضوعات فکر میکردم به این نتیجه می رسیدم که بر فرض بنده هم یک تقسیم بندی دیگر بنویسم فرق چندانی نخواهد کرد و شاید کمی دید خود را جزیی تر کنم و به نوعی سلیقه ای برخورد کنم
یا اینکه چطور اگر خودم اهل تفکر نباشم بتوانم منظوری را که خداوند خطاب به این قوم داشته درک کنم. روی ایات خیلی فکر کردم اما در کل نتوانستم جوابی برای این تمرین بنویسم ! بیشتر برام سوال به وجود اومد تا جواب! مثلا هربار که میخواستم به تمرین فکر کنم و به دنبال جوابی برای تمرین باشم همان ابتدا در ب بسم الله متوقف میشدم و این قسمت از ایات که در هفت ایه مشترک بود فکرم رو به خودش مشغول میکرد که مثلا چرا خداوند میفرماید در این ایه نشانه هاییست برای کسانی که اهل تفکرند ویژگی های متفکرین چیست و اینکه چرا خدا در این ایات هدف از تفکر را مشخص نکرده و اشاره ای نشده که این نشانه ها دلیل بر چه موضوعیست ویا اینکه چه رابطه ای بین ایات قران و ایاتی که خداوند در بین این ایات تاکید کرده که برای گروهی خاص است وجود دارد
چرا در2 تا از ایات به جای ان فی ذلک لآیات از اسم مفرد ایه استفاده کرده بود و با اینکه در ان ایات به موارد مختلفی اشاره شده بود ولی فقط یک ایه برای متفکرین وجود داره
خصوصیات مشترک این ایات چیست ؟!
چرا برخی موضوعات انقدر جزیی هستند (مثل زنبور عسل)
و...



یکی از نکاتی که در ایات توجه ام را به خودش جلب کرد این بود که در تمامی ایات افعال به امر یا اراده ی خداست

البته در حین خوندن ۷ ایه به یاد ایه زیر افتادم ونتیجه ای هم که اولوالباب در تفکر در خلقت اسمانها وزمین به اون رسیده بودند برام قابل تامل بود!


الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فی ‏خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّار
پاسخ:
سلام علیک
هدف ما از این تمرین اصلا سیاهی نوشتن و یا آزمون های شبیه به دانشگاه نیست
هدف همان چیزی بود که برای شما اتفاق افتادپس شما این تمرین را انجام دادید
هدف این بود که نسبت به این ایات حساس شوید و در مورد آن تامل کنید به صورتی که سوال های جدید پدید بیاید
اینکه فرمودید سوال پدید آمد این علامت موفقیت است
اما سوال های شما
چرا خدا در این ایات هدف از تفکر را مشخص نکرده و اشاره ای نشده که این نشانه ها دلیل بر چه موضوعیست ؟
اتفاقا هدف مشخص است در هر آیه به شما دو مقدمه می دهد و منتظر است تا شما نتیجه را بگیری
هدف همان نتیجه ای است که از تفکر حاصل می شود
ویا اینکه چه رابطه ای بین ایات قران و ایاتی که خداوند در بین این ایات تاکید کرده که برای گروهی خاص است وجود دارد
به پستی که در آن آیه را معنی کردیم مراجعه کنید
آیه یعنی نشانه از یک غیبی که پنهان است
چرا در2 تا از ایات به جای ان فی ذلک لآیات از اسم مفرد ایه استفاده کرده بود
کدام آیات
 و با اینکه در ان ایات به موارد مختلفی اشاره شده بود ولی فقط یک ایه برای متفکرین وجود داره
خصوصیات مشترک این ایات چیست ؟!
تـــــــــــــــــفکر
چرا برخی موضوعات انقدر جزیی هستند (مثل زنبور عسل)
آفرین این سوال خیلی عالی و خوب است
یکی از شیوه های که می بایست در شیوه تفکر به آن توجه داشت تفکر در جزئیات است
یعنی فقط به کلیات نپردازیم
کسانی در تفکر موفق هستند که بتوانند در جزئیات اطراف خود تفکر کنند و از کتار آنها ساده نگذرند

۲۶ آبان ۹۲ ، ۱۹:۳۵ خوش عطابخش و خطاپوش خدایی داریم...

عجب تمثیلی است این که علی مولود کعبه است...یعنی باطن قبله را در امام پیدا کن! اما ظاهرگرایان از کعبه نیز تنها سنگ هایش را می پرستند. تمامیت دین به امامت است...که امام خود قبله است...


مگر صبح عاشورا بسیار نبودند که به نماز ایستادند...از لشگر عمرسعد، رو به ظاهر و پشت به باطن قبله...


و بر ما چه می گذرد...؟؟؟؟ این روزهااا...

اماما، مگرنه اینکه حسین (ع)، بارها خواست تا آن عهد فراموش شده را با آنان که پشت به او به نماز ایستاده بودند،تازه کند...؟؟؟

مگر نه این است که امام آفتاب کرامتی است که خود را از ویرانه ها نیز دریغ نمی کند؟

آسمان را دیده ای که چگونه در گودال های حقیر آب نیز می نگرد؟

آب را دیده ای که چگونه پست ترین دره ها را نیز از یاد نمی برد؟

مگر نه آنکه تو آسمانی و ما آن گودال های حقیر و دره های پست که اگر تو از آنها نگذری... وااااای...


اماما بیا منت گذار بر ما و در مرداب وجودمان بگرد به دنبال نشانی از دریا...


در کربلا داستان هایی است عجیب... داستان حر شدن حر و عمرسعد شدن عمربن سعد فرزند سعد ابی وقاص، فاتح قادسیه، و یکی از ده مردی که می گویند رسول خدا (ص) هنگام مرگ از آنان رضایت داشته است!!!

شاید سر حر شدن حر بن یزید ریاحی پاسخی است که او در جواب امام می دهد، که به او فرمودند: «ثکلتک امک! ما ترید منی؟ مادرت در عزای تو بگرید از من چه می خواهی؟»

حر گفت: «هان والله اگر جز تو عرب دیگری این سخن را بر زبان می آورد، در هر حال پاسخی سزاوار می گشودم. کائنا ما کان:هر چه بادا باد... اما والله مرا حقی نیست که نام مادر تو را جر به نیکوترین وجه به زبان بیاورم.»

و شاید این سخنی است جاودانه که به حر استحقاق توبه بخشید و او را به قافله عشق رساند...

واما عمر سعد در پاسخ حسین آن هنگام که در مرداب وجود عمر سعد در جست و جوی نشانی از دریاست، لب به تمسخر گشاد و گفت: «اگر به گندم دست نیافتم، جو که هست!» و با این سخن به پرتگاه لعنت خدا در افتاد...

اماما، مگر نه اینکه حسین(ع) فرستاده ای فرستاد برای زهیر بن قین بجلی، مگر نبود او از هواداران عثمان بن عفان، خلیفه سوم... !!! چه داشت او که زهیر شد...؟؟؟؟؟؟

انتخاب چه سخت می شود وقتی تو را به خیمه صدا نکرده اند. چیزی نگفته اند که حال خودت را نفهمی. وقتی قرار باشد با عقلت، عشق را انتخاب کنی، زهیر می شوی. هی باید پشت تپه ها پنهان شوی. با خودت بجنگی، بلرزی. من مانده بودم و وای!

وای اگر حضرت عشق به خیمه نخواندمان...

وای اگر قطب براده ی پنهانمان را صدا نزند!

متن های زیبا زیاد هستند، اما می دانیم که این ها بیشتر شبیه ادا شدند برایمان، هرزگاهی خواندنشان حالمان را خوب می کند...اما کجاست مرد عمل، که نمونه اش خواب عجیب آن عالم بزرگوار است خواب ظهر عاشورا، او که در شک و تردید بود بر سر عبارات «فانی لا اعلم اصحابا اولی ولا خیرا من اصحابی» و «یا لیتنا کنا معکم...» و پاسخش را یافت در آن خواب...


من پر از یا لیتنایم...

لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ

عشق بازان چنین مستحق هجرانند...

 

از این حرکت موتور،

و از این داستان خون تا به حال تحلیل هایی شده است. تحلیل هایی نه چندان نزدیک و همدل، بل در برابر و مخالف با هم. شهادت، شفاعت،امر به معروف،جلوگیری از ظلم، انقلاب و تشکیل حکومت.

و این تعجب ندارد که این داستان کوتاه، اما به بزرگی تاریخ، یک بعد ندارد و یک جهت ندارد. و این است که هر کس، آن را به گونه ای می بیند. این داستان همچون دشت نیست که نشسته تا آخرش را بینی و کرانه هایش را در آغوش نگاهت بنشانی. این داستان داستان کوه است«المومن کالجبل الراسخ»، آن هم کوهی به عظمت تاریخ. و این است که هرچقدر بالاتر بروی، بیشتر می بینی، در حالی که بیش از یک بعدش را ندیده ای.

 ان دم که بر قله اش عروج کنی، تازه خودت را فراموش می نمایی و تحلیل هایت را از دست می گذاری.

مگر آنکه ...


مگر آنکه از دور تحلیلش کنی و از سایه اش اندازه اش را بگیری!!! و با فشارش، تا امروز و با ادامه اش، در نسل ها تقدیرش کنی و از نشانه ها و علات ها تخمینش بزنی.

دورهای نزدیک و بزرگ های فشرده را این گونه می توان فهمید.

 

 

بزرگی می گفت تمام سر عاشورا در این "موتور" است...

و سوال اینجا است که چیست سرﱢ این موتور، تنهای واگذاشته شده و بریده شده... ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

(استاد این مطالب یه خلاصه ای یا بهتر بگم به گزین، از چند تا کتاب کم قطر بود، "عاشورای استاد صفایی حائری، فتح خون سید مرتضی آوینی و چند داستان از خدا خانه دارد نوشته فاطمه شهیدی، که خوندنشون تو این ایام روزی مون شد...البته با دخل و تصرف انشاء الله که ببخشن خصوصا سید مرتضی، از این دخل ها و تصرف ها...!!!اگه صلاح دونستین بذارین من باب یادآوری، چون احتمال قریب به یقین همه دوستان قبلا این مطالب رو خوندن... و البته ممنووون میشم در ارتباط با سوال هم راهنمایی بفرمایید.)

یاعلی 

پاسخ:
سلام علیک
ممنون از تلاشتون
بله
از چندگانه بودن ادبیات و تحلیل پیدا بود که برای یک نظام فکری نیست

تشکر از تلاش و لطفتون
۲۶ آبان ۹۲ ، ۱۹:۳۸ خوش عطابخش و خطاپوش خدایی داریم...

سلام علیکم

ابتدا عذر خواهی بایت اینکه دو تا تمرین رو یک جا و بأتاخیر جواب میدم.

یه بار یه دسته بندیه به نظرم قشنگ!!! از مراتب فهم قرآن در یکی از کتاب های استاد دیدم

مراتب چهارگانه:

ترجمه: درک مفهوم کلمه ها

تفسیر: شناخت مصداق و نمونه ها

روح: درک انگیزه ترکیب کلمه ها و جمله ها و آگاهی به عواملی که در نهان کارگر هستند

نور: دیدار از جلوه های عظیم و عمیق آیه ها، که به هدایت و عبودبت و صراط مستقیم می رساند.

حقیقتش انتخاب یه آیه، اونم در مرحله ترجمه (تازه در بهترین حالت، اگر مفهوم کلمه ها درک شود، که...) یه کمی دشوار بود، و البته بازم به قول استاد صفایی، ما در قرآن به کلمه هایی برخورد می کنیم. این کلمه ها در زبان ما، در گفتگو های روزمره ما ه جریان دارند و در نتیجه بحران شروع می شود و گره های کور سبز می شوند؛ چون ما به برداشت هایی دست می زنیم که از عادت های ما مایه می گیرند.

و این ستم از اینجا شروع می شود که ما بدون رسیدن به معنا و مقصود، به کلمه ها و لفظ ها رسیده ایم و با الفاظ خالی انس گرفته ایم و آنها را در برخوردها به رخ یکدیگر کشیده ایم...

ما پیش از آنکه تشنه شده باشیم، نوشیده ایم... و اینها با اینکه خیلی دارند، فقیر هستند؛ چون پیش از سؤال، به جواب ها رسید ه اند و پیش از عطش، به آب...

در اینکه مطالب استاد صفایی صحیح است که شکی نیست ...

ولی استاد، به نظر می رسد که نمی شود نشست و دست روی دست گذاشت که تا روزی مثلا من تشنه شوم، احساس عطش پیدا کنم...!!!!

من که این "من" خود را (اندکی) شناخته ام، نشستن به امیدش انتظاری واهی است...

اما درباره انتخاب آیه ای که پیام بیشتری داشته :

وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً مِنْهُ إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (13 جاثیه)

او آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همه را از سوى خودش مسخّر شما ساخته در این نشانه‏هاى (مهمّى) است براى کسانى که اندیشه مى‏کنند! (13)

البته فکر کنم اونم به خاطره این بود که یه روز، برنامه تفسیر آیت الله جوادی آملی از شبکه قرآن پخش می شد...که داشتن این آیه رو تفسیر می کردند؛ فوق العاده بود...

اینکه اگه ما یه کم فکر کنیم  اولا در آسمان ها و زمین چه چیزایی هست؟؟؟ هم در آسمان و هم در زمین!!!!! "جمیعاً"...؟؟؟؟؟؟؟

ثانیا خب خدا که الکی که نمیگه!!!!!!!! که همگی شونو "لکم" مسخر کردم!!!! احتملا نمی خواد گولمون هم بزنه ...پس چیه این قضیه مسخر شدن "جمیعا"؟؟؟ برای چی؟؟؟ مگه قراره ما چیکار بکنیم؟؟؟ این همه امکانات؟؟؟ حالا خداجون این همه امکانات هم لازم نبودااا...!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! مگه داستان چیه؟؟؟؟؟

به قول شاعر این شعر:

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند(ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ)

تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری(إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ)

همه(جمیعاً) از بحر تو (لکم) سرگشته و فرمان بردار(سخر)

شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری!!!!!!!!

(معذرت می خوام تصرف کردم در شعر بنده خدا...)

اینقدر این شعر رو بارها و بارها خوندیم که دیگه قبح داستان برامون ریخته...فقط برامون ادا شده...علاوه بر خودمون به شعر هم جفا کردیم...!!!!!!!!!!!

حالا توی همه این جریانات نشانه هایی ؟؟؟ هست برای گروهی؟؟؟ که اندیشه می کنند؟؟؟

(البته اینایی که گفتم الفاظ خودم بود، وگرنه صحبت های آیت آلله جوادی آملی خیلی خیلی دلنشین،فکر نشین یا نمیدونم اسمشو چی بذارم...بودن)

البته فکر کنم اگه یه همچین اتفاقی برای بقیه آیه ها هم برام می افتاد، همه آیات رو انتخاب می کردم...!!!!! 


مرضیه میرزائی
گروه کوثر...
پاسخ:

سلام علیکم

سلام علیکم و رحمت الله

ابتدا عذر خواهی بایت اینکه دو تا تمرین رو یک جا و بأتاخیر جواب میدم.

یه بار یه دسته بندیه به نظرم قشنگ!!! از مراتب فهم قرآن در یکی از کتاب های استاد دیدم

مراتب چهارگانه:

ترجمه: درک مفهوم کلمه ها

تفسیر: شناخت مصداق و نمونه ها

روح: درک انگیزه ترکیب کلمه ها و جمله ها و آگاهی به عواملی که در نهان کارگر هستند

نور: دیدار از جلوه های عظیم و عمیق آیه ها، که به هدایت و عبودبت و صراط مستقیم می رساند.

عالی بود احسن

خوشحال شدم از اینکه با دقت به مطالعه دیگر کتب می پردازید

حقیقتش انتخاب یه آیه، اونم در مرحله ترجمه (تازه در بهترین حالت، اگر مفهوم کلمه ها درک شود، که...) یه کمی دشوار بود، و البته بازم به قول استاد صفایی، ما در قرآن به کلمه هایی برخورد می کنیم. این کلمه ها در زبان ما، در گفتگو های روزمره ما ه جریان دارند و در نتیجه بحران شروع می شود و گره های کور سبز می شوند؛ چون ما به برداشت هایی دست می زنیم که از عادت های ما مایه می گیرند.

و این ستم از اینجا شروع می شود که ما بدون رسیدن به معنا و مقصود، به کلمه ها و لفظ ها رسیده ایم و با الفاظ خالی انس گرفته ایم و آنها را در برخوردها به رخ یکدیگر کشیده ایم...

ما پیش از آنکه تشنه شده باشیم، نوشیده ایم... و اینها با اینکه خیلی دارند، فقیر هستند؛ چون پیش از سؤال، به جواب ها رسید ه اند و پیش از عطش، به آب...

در اینکه مطالب استاد صفایی صحیح است که شکی نیست ...

ولی استاد، به نظر می رسد که نمی شود نشست و دست روی دست گذاشت که تا روزی مثلا من تشنه شوم، احساس عطش پیدا کنم...!!!!

درسته باید از جایی شروع کرد به صورتی که مخاطب به چالش کشیده شود

من که این "من" خود را (اندکی) شناخته ام، نشستن به امیدش انتظاری واهی است...

اما درباره انتخاب آیه ای که پیام بیشتری داشته :

وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً مِنْهُ إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (13 جاثیه)

او آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همه را از سوى خودش مسخّر شما ساخته در این نشانه‏هاى (مهمّى) است براى کسانى که اندیشه مى‏کنند! (13)

البته فکر کنم اونم به خاطره این بود که یه روز، برنامه تفسیر آیت الله جوادی آملی از شبکه قرآن پخش می شد...که داشتن این آیه رو تفسیر می کردند؛ فوق العاده بود...

اینکه اگه ما یه کم فکر کنیم  اولا در آسمان ها و زمین چه چیزایی هست؟؟؟ هم در آسمان و هم در زمین!!!!! "جمیعاً"...؟؟؟؟؟؟؟

ثانیا خب خدا که الکی که نمیگه!!!!!!!! که همگی شونو "لکم" مسخر کردم!!!! احتملا نمی خواد گولمون هم بزنه ...پس چیه این قضیه مسخر شدن "جمیعا"؟؟؟ برای چی؟؟؟ مگه قراره ما چیکار بکنیم؟؟؟ این همه امکانات؟؟؟ حالا خداجون این همه امکانات هم لازم نبودااا...!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! مگه داستان چیه؟؟؟؟؟

به قول شاعر این شعر:

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند(ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ)

تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری(إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ)

همه(جمیعاً) از بحر تو (لکم) سرگشته و فرمان بردار(سخر)

شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری!!!!!!!!

(معذرت می خوام تصرف کردم در شعر بنده خدا...)

اینقدر این شعر رو بارها و بارها خوندیم که دیگه قبح داستان برامون ریخته...فقط برامون ادا شده...علاوه بر خودمون به شعر هم جفا کردیم...!!!!!!!!!!!

حالا توی همه این جریانات نشانه هایی ؟؟؟ هست برای گروهی؟؟؟ که اندیشه می کنند؟؟؟

(البته اینایی که گفتم الفاظ خودم بود، وگرنه صحبت های آیت آلله جوادی آملی خیلی خیلی دلنشین،فکر نشین یا نمیدونم اسمشو چی بذارم...بودن)

البته فکر کنم اگه یه همچین اتفاقی برای بقیه آیه ها هم برام می افتاد، همه آیات رو انتخاب می کردم...!!!!! 

تشکر از تلاشتون
خیلی عالی بود
مهم حساس شدن ما در این مرحله است
که الحمدلله قدری حاصل شد
انشاالله در پست های بعد بیشتر توضیح می دهیم

مرضیه میرزائی
گروه کوثر...
۲۶ آبان ۹۲ ، ۲۱:۱۶ خوش عطابخش و خطاپوش خدایی داریم...

سلام مجدد

 

ابتدا یه سؤالی که برام پیش اومد، این بود که شما فرمودید تفکر با تعقل متفاوته...!!! البته بنده اندکی جستجو کردم پیرامون این قضیه...در گوگل (این موجود مستضعف...به نظرم یکی از چیزایی که اون دنیا جلوی راهمونو می گیره همین بنده خداست یا حداقل موتور جستجوگر سلام خودمون...که چقدر جواب سوالای دینی و مذهبی ما رو میدونن و ما کلا تحویلشون نمی گیریم...در این موارد البته !!!!!!!...)

ولی راستش نتیجه دلخواه؟؟؟!!!! حاصل نشد، خب در این که به قول استاد ما، باید ریشه یابی بشن، به قول خودشون آیکونوگرافی...!!! شکی نیست و با هم کلا متفاوت هستن ولی اینکه چرا ما تو بعضی از آیه ها داریم لعلکم یتفکرون(فکر) و در بعضی دیگه لعلکم یعقلون(عقل)؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ احتمالا ماهیت آیه ها باید با هم متفاوت باشن!!! چرابعضی وقتا فکر کردن جواب میده و بعضی وقتا تعقل کردن...؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اما تمرین دوم تفکر(انشاءالله که منظور تمرینو درست متوجه شده باشم:( )

به نظرم میشه، اینکه به قول استاد صفایی آیات قرآنمونو...!!!! به آیاته

ارتباط انسان:                با خودش

                                با خدایش

                                با دیگران

                                با زندگی اش( از تولد و زندگی در دیارفانی تا تولد و زندگی در دیارباقی)

تقسیم بندی کرد، خاصه به این آیات نیز تعمیم داد.

(البته استاد صفایی این تقسیم بندی رو درباره آیات مربوط به احکام انجام داده بودند که به نظرم می شد کلی هم گفت،استاد اگه اشتباه می کنم خوشحال می شم تذکر بدین...)

 

تقسیم بندی آیات برای قومی که میخواهند تفکر کنند :

1.      تفکر در درون (آنچه از آیات "نشانه های" الهی در درون ماست)

2.      تفکر در بیرون (آنچه از آیات الهی در پیرامون جهان هستی است)

 

شاید اینکه: گروهی که قراره تفکر کنید نکنه از تفکر درباره این دو در کنار هم غافل بشین، در موارد بیرونی تفکر کنید و موارد درونی را فراموش کنید یا بالعکس...!!!!!!!

چقدر سخته بدون تخصص در مورد هرموضوعی، اونم نه هرموضوعی،بل قرآن نظر داد...

شاید اینطور باشه که:

آیات 50 انعام، 184 اعراف، 8 روم، 21 حشر مربوط باشند به تفکر درونی

و آیات 219  بقره،266 بقره، 191 آل عمران، 24 یونس، 3 رعد، 11 نحل،44 نحل، 69 نحل، 21 روم، 42 زمر، 13 جاثیه در ارتباط با تفکر در بیرون و پیرامون جهان هستی...

و راستش استاد آیات 176 اعراف، 46سبأ را نتوستم دسته بندی کنم که احتمالا یا ایراد از تقسیم بندیه یا اطلاعات اندک بنده...

الله اعلم...

 

 

مرضیه میرزائی

گروه کوثر

پاسخ:
خیلی خوب بود
احسن
واقعا تلاش خوبی بود
در مورد تقسیم بندی شاید بهتر باشد در گزینه آخر که فرموده بودید: با زندگی اش( از تولد و زندگی در دیارفانی تا تولد و زندگی در دیارباقی)
بهتر بگیم ارتباط انسان با محیط که همان دنیا است
۲۸ آبان ۹۲ ، ۰۰:۴۴ سلام علیکم

استاد درسته که کمیت مهم نیست و کیفیت... و باید توی این راه یاد بگیریم چطوری جای پامونو محکم کنیم نه اینکه به زور بخوایم بدویم تا به یه جایی برسیم، یا فکر کنم این تعبیر بهتر باشه: اینکه یاد بگیریم چطوری خودمون راه بریم نه اینکه یکی به زور دستمونو بگیره و  تند تند با خودش ببره، حالا اصلا اینا مهم نیست 
فقط استاد میخواستم بگم(احتمالا حرف دله دوستان هم باشه) که یه

 یا علی

 بگیم،و این طرح عالیمونوووووو با جدیت ادامه بدیم، البته افرادی که مشتاقن به طی طریق...
آیا کسی نیست که خودش را یاری کند؟


شاید این فاصله های زمانی زیاد ببره این اشتیاقو ازمون...


و همین جاست نگرانی... ما...
پاسخ:
سلام علیک
انشاالله تلاشم را بیشتر می کنم
چشم
۲۸ آبان ۹۲ ، ۰۰:۵۱ سلام علیکم
یادم رفت بگم که بسیار ممنونیم بابت زحماتتون،

و هر موقع توفیق دعا دست بده دعاگوی شما و همه معلمین دلسوزمون هستیم... به خاط ثانیه ثانیه از وقت و زمانی که برای کمک به ما صرف میکنید.
پاسخ:
ممنون
تا حالا که ما زحمتی نکشیدیم و بارها بر زمین مانده است
دعا کنید توفیق بیشتری داشته باشیم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">